چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
هم مادران و پدران، و هم معلمان، به دنبال یافتن دلایلی برای توضیح کمتوانیِ کودکان، در یادگیری بعضی درسها هستند. بر اساسِ تجربه یا شنیدهها، پاسخهایی که به مشکلات یادگیری کودکان داده میشود، اغلب، بر پیچیدگی مشکلاتِ آموزشی میافزاید. به همین دلیل والدین و معلمان باید مسیر درستِ تشخیص دلیل کمتوانی کودک در یادگیری همه یا برخی مضامین را بدانند تا به پشتوانه علمی، بهترین راه حل را برای آن پیدا کنند.
یکی از درسهایی که در همه دورههای تحصیلی، از اهمیت خاصی برخوردار است و در همه دنیا، یکی از سه مهارت الزامی برای زندگی محسوب میشود، «ریاضی» است. شاید شما هم از آن دسته مادران-پدران یا معلمانی باشید که علاقه دارند اطلاعات بیشتری درباره یادگیری کودکان در درس ریاضی داشته باشند. «پردیس توسعه انسانی»، یکی از وظایف خود را ارایه دانش پایه، مبتنی بر آخرین یافتههای علمی، به این گروه از مخاطبان خود میداند: با ما همراه باشید.
از بزرگترین مشکلات آموزش ریاضی این است که کودکان به حفظ کردن مسایل ریاضی و پاسخهای آن عادت کردهاند و زحمت فکر کردن به خودشان نمیدهند. تفکر، شیوه و الزامات خود را دارد. شیوه آموزش ریاضی و باورهای والدین و معلمان است که موجب میشود تا کودک به «فکر کردن»، علاقه نشان بدهد یا نه.
اجازه بدهید در همین آغاز، به این نتیجه برسیم که حل مشکلِ کمتوانیِ کودکان در یادگیری ریاضی، وابسته به تنظیم فرایند یادگیری است که در آن «تفکر» نقش اصلی را دارد. فرزندان ما از دوره ابتدایی تا متوسطه، باید در مسایل مختلف، به فکر کردن ترغیب شوند. مخصوصاً معلمان دوره ابتدایی باید در شیوه تدریس، از سطوح شناختی برای کمک به تفکر دانش آموز کمک بگیرد. همین شیوه باید در مراقبتهای یادگیری والدین در خانه هم دنبال شود.
برای کمک به حل مسئله در مضامین درس ریاضی، هر زمان کودک را در معرض یک مسئله قرار میدهید تلاش کنید تا سه مرحله زیر را به صورت کامل اجرا کنید:
با پیروی از مراحل بالا، به فراگیر کمک کردهایم که برای حل مسئله، نخواهد به شکل کورکورانه از روش و فرمولی تقلید کند که آن را از قبل، حفظ کرده است.
آیا شما مادری هستید که به کودک خود آموختهاید تا مسئله را به روش ثابتی حل کند؟ آیا معلمی هستید که تمامی مسایل یک پایه را دستهبندی کرده؛ پاسخها را مشخص کرده است؛ و انتظار دارد تا دانشآموزان مسایل دستهبندی شده و پاسخهای آن را بخوانند و در آزمون پایانی، قبول شوند؟ اگر چنین است، باید گفت که شیوه بهکاربردن تفکر و رساندن ذهن کودکان به سطوح بالای شناختی در آموزش ریاضی شما وجود ندارد. در حقیقت، شما خودتان به جای آنها فکر میکنید؛ و تحلیل، ترکیب، و ارزشیابی انجام میدهید. در این شرایط فقط کافی است که کودک از میان سطوح شناختی، در «سطح دانش» باقی بماند تا رضایت شما را جلب کند.
در این روش فقط ماهی را به فرد گرسنه دادهایم ولی ماهیگیری را به او نیاموختهایم! چنین کودکانی، برای همیشه نخواهند توانست تا در مسایل جدید از ظرفیتهای سطوح شناختی ذهن خود استفاده کنند.
برای آشنایی مادران و پدران و یادآوری به معلمان ریاضی، با همدیگر سطوح شناختی بلوم را به اختصار مرور میکنیم.
معروفترین طبقهبندی سطوح شناختی، به بنجامین بلوم (Bloom) تعلق دارد. طبقهبندی بلوم شامل سه حوزه «شناختی»، «هیجانی» و «روانی-حرکتی» است. حوزه «شناختی» شامل دانش و توسعه مهارتهای فکری است. شش سطح برای حوزه شناختی وجود دارد. این شش سطح در مدل اصلی طبقه بندی بلوم شامل دانش و بهذهنسپاری (Knowledge)، فهم (Understanding)، کاربرد (Applying)، تحلیل (Analysis)، ارزشیابی (Evaluation) و خلق (Creation) است.
در این مقاله آموختیم که یک راه اطمینان بخش برای یادگیری اصولی و قابل قبول کودکان در درس ریاضی، کمک به آن ها برای تفکر و ارتقا در سطوح شناختی است. دانستن انواع تفکر و به کاربردن آن ها در درس ریاضی به ما در آموزش مضامین پیچیده به کودکان، کمک خواهد کرد.