وظیفه ما در قبالِ «مراقبت‌های یادگیری»

مراقبت های یادگیری

تاکنون در مقاله فرزندپروری 1، با کارکردهای اجرایی مغز و در مقالۀ فرزندپروری 2، با اهمیت نقش کلمات و تاثیرِ پنهانِ رفتارِ پدر و مادر بر تصویرِ کودک از خود، با قلم همین نویسنده، آشنا شدید. در این مقاله نیز خانم دکتر منیره صالحی، به‌طور خلاصه «روانشناسی رفتارگرایی» و «روانشناسی شناختی» را معرفی و کوشیده‌اند تا از آن برای آشنا ساختنِ شما، در «مراقبت از یادگیری» فرزندتان استفاده کنند. برقراری و ایجاد این رابطه، رویکرد جدیدی است که برای اولین بار مطرح می‌شود و رابطه مکاتب روانشناسی با الزامات رفتاری مادران و پدران در فرایند آموزش کودک را از این زاویه، مورد بررسی قرار می‌دهد.

به عنوان مادر یا پدر، لازم است تا در حد توان، اطلاعاتی درباره مراقبت‌های یادگیری کودکان داشته باشید تا در برخورد با مشکلات یادگیری آنان، بتوانید همیار بهتری برای پیشبرد هدف‌های رشد فرزند خود باشید. در این راه «پردیس توسعه انسانی» در کنار شما است.

روانشناسی رفتارگرایی و کاربرد آن در آموزش

از اوایل قرن بیستم میلادی، روانشناسی رفتاری یا رفتارگرایی (behaviorism) بر اندیشه و نگاهِ نظام‌های آموزشی تسلط یافت و به همین سبب رویکرد غالب در آموزش کودکان و سنجش یادگیری آنها، متاثر از این مکتب روانشناسی شد.

طبق نظریه‌های روانشناسی رفتاری، یادگیری در گام‌های کوچک صورت می‌گیرد و یادگیری‌های پیچیده از ترکیب و توالی یادگیری‌های کوچک و پایه تشکیل می‌شود. سنجش یادگیری در رویکرد روانشناسی رفتاری بر آموزش این گام‌های کوچک و اندازه‌گیری این گام‌ها استوار است. به همین دلیل، روش‌ها و ابزارهایی که برای این منظور به‌کار می‌روند اغلب آزمون‌های عینی و متداول‌ترین آنها آزمون‌های چندگزینه‌ای یا به اصطلاح «امتحانِ تستی» است.

خوب است بدانید معلم‌هایی که بر ارزشیابی عینی تاکید دارند، راهبردهای یادگیری مانند «حفظ کردن»، و «به یادسپردنِ نکات جزیی و پراکندۀ درس» را مورد توجه قرار می‌دهند. این دسته از معلمان، امتحانات چندگزینه‌ای و کوتاه-پاسخ را بر امتحانات تشریحی یا عملکردی ترجیح می‌دهند. معلمانی که از امتحانات چندگزینه‌ای و کوتاه-پاسخ استفاده می‌کنند، از راهبردهای یادگیریِ رفتارگرایی تابعیت می‌کنند.

از طریق آزمونِ تشریحی، بهتر می‌توان یادگیری کودک در سطوح «تحلیل»، «ترکیب»، و «سازماندهی» را ارزشیابی کرد. معلمانی که از امتحانات تشریحی یا عملکردی استفاده می‌کنند، پیروِ راهبردهای یادگیریِ شناختی هستند. برای آشنایی بیشتر با سطوح شناختی و کاربرد آن در یادگیری کودکان به مقاله کاربرد «سطوح شناختی» در یادگیری ریاضی» مراجعه کنید.

روانشناسی شناختی و کاربرد آن در آموزش

از سه دهه پایانی قرن بیستم به بعد، رویکردهای جدیدِ روانشناسی مانند شناخت‌گرایی (cognitivism) رواج یافتند و جایگاه قبلی «روانشناسی رفتارگرا» در یادگیری را با چالش مواجه کردند.

از جمله فرض‌های روانشناسی رفتاری که مورد نقد روانشناسی شناختی بود، این است که مهارت‌های ساده و کوچک باید پیش از مهارت‌های تفکر، استدلال، و حل مسئله آموخته شوند. در وجه مقابل، فرض نظریه‌های شناختی این است که یادگیری واقعی حتی در ابتدایی‌ترین سطح مستلزم فعال بودن ذهن کودک است و در هر نوع یادگیری، در هر سطحی، و در هر سنی، ذهن کودک در حین یادگیری، در حال تفکر، مشغولِ حل مسئله، و درگیرِ استدلال است. تفکر و اندیشیدن در رویکردهای شناختی بسیار حائز اهمیت است.

کمی پایین‌تر، «کارکردهای اجرایی مغز» را معرفی کرده‌ایم، در سال‌های اخیر، «کارکردهای اجرایی مغز»، شامل «فرایند‌های شناختی» مختلفی است که مورد توجه جدی قرار گرفته است. برخی از انواعِ این کارکردها شاملِ تفکر، استدلال، سازماندهی، تمرکز و توجه، فرا-شناخت، و خود-تنظیمی است که در شناختِ ابعاد و زمینه‌هایِ پیشرفت تحصیلی و یادگیری کودکان به کار می‌رود.

تغییر رویکرد از روانشناسی رفتاری به روانشناسی شناختی، اثر خود را در دو بخش مهم آموزش یعنی «روش تدریس» و «روش ارزشیابی» نشان داده است:

روش تدریس: در سال‌های اخیر، صاحب‌نظرانِ حوزۀ آموزش به جای تأکید بر دانش و مهارت‌های ساده و کوچک، بر «فرایندهای شناختی ذهن» تاکید داشته‌اند. اگر بخواهید دستاورد این تغییر در نقطۀ تمرکز صاحب نظران را بدانید، باید اشاره کنیم که، روش‌های تدریس‌ِ مستقیم، مانند «روشِ سخنرانی»، جای خود را به روش‌های تدریسی داده است که بر فعالیتِ کودک در حین یادگیری تاکید دارند. به عنوان نمونه یکی از روش‌های فعالِ یادگیری، «روش تدریس مبتنی بر حل مسئله» است.

روش ارزشیابی: با اتّکا به «فرایندهای شناختی ذهن»، ابزارهای سنجش و ارزشیابی از آموخته‌هایِ فراگیران، به شکلی تهیه می‌شوند که مهارت‌های تفکر، استدلال، سازماندهی، تمرکز و توجه، فرا-شناخت، و خود-تنظیمی و کاربرد آموخته‌ها در شرایط زندگی واقعی را بسنجند. به همین دلیل است که به ویژه در دوره ابتدایی، شیوه‌های ارزشیابی از امتحانات کمّی به سمت آزمون‌های کیفی یا ارزشیابی توصیفی- مستمر، سوق یافته است. نمی‌توان از آزمون‌های چندگزینه‌ای، کوتاه-پاسخ و امتحاناتی که فقط محفوظات فراگیران را می‌سنجد انتظار داشت که قادر به ارزشیابی از «فرایندهای شناختی ذهن»، مانند مهارت‌های تفکر باشند. آنچه در آزمون‌های کیفی یا ارزشیابی توصیفی- مستمر به آن نیاز داریم، ابزارهایی است که تکالیف پیچیده و واقعی را در اختیار فراگیران بگذارد و به آنان برای انجام تکالیف و حل چالش‌های واقعی فرصت لازم را بدهد.

شما چگونه مادر یا پدری هستید: رفتاری یا شناختی؟

شاید شما هم جزو مادر و پدرانی هستید که تا امروز از پیچیدگی فرایند یادگیری فرزندتان و رویکردهای آن اطلاع زیادی نداشته‌اید. آیا مادر یا پدری هستید که تاکید می‌کنید معلم باید تمام برنامه‌ریزی کلاس و تکالیف را بدون استفاده از قدرتِ انتخاب کودکان، انجام دهد؟ آیا تاکید دارید که معلم باید تکالیف زیادی بگوید؛ چرا که در زیاد نوشتن و تکرار زیاد، یادگیری و پیشرفت تحصیلی اتفاق می‌افتد؟ از همه مهم‌تر آیا شما مادر یا پدری هستید که تاکید می‌کند که معلم باید در کلاس جزوه بگوید، یعنی تمامِ مسایل درسی پایه تحصیلی فرزندتان را دسته بندی کند و نوع پاسخ‌هایش را مشخص کند، تا کودک شما فقط دسته‌بندی مطالب هر درس؛ سوالات؛ و پاسخ‌های آنها را بخواند و نمره خوبی از آزمون پایانی بیاورد؟

اگر چنین است، باید گفت که شما معتقد به شیوه «استفاده از تفکر و ارتقای ذهن کودک به سطوح بالای شناختی» در آموزش و یادگیری نیستید، بلکه مایل‌اید که معلم به جای کودک شما تمامی فرایندهای سطح بالای شناختی مانند مهارت تفکر، خود-تنظیمی،  فرا-شناخت، مهارت حل مسئله، سازماندهی، تحلیل، ترکیب و ارزشیابی را انجام دهد تا کودک فقط در سطح دانش، مطالب جزوه یا کتاب را بخواند و نمره عالی بگیرد!

این نگاه به آموزش و یادگیری، به معنی محروم شدنِ فرزندتان از مهمترین مهارت‌های مورد نیاز برای زندگی و حل چالش های آن، در فرداهای دور و نزدیک است. کودکانی که آموزش و ارزشیابی از یادگیری آنان، مطابق با «فرایندهای شناختیِ ذهن» است می‌آموزند که همیشه در مسایل جدید، از سطوح بالای شناختی ذهن خود استفاده کنند. «سطوح شناختیِ» ذهن و کارکردهای اجرایی مغز در مقاله کاربرد «سطوح شناختی» در یادگیری ریاضی ارایه شده است که در این مقاله از تکرار آن پرهیز می‌کنیم اما به شما توصیه می‌کنیم حتماً آن مقاله را مطالعه کنید.

کارکردهای اجرایی مغز و یادگیری کودک من

همان طور که در مباحث بالا گفته شد، «کارکردهای اجرایی»، اصطلاحی است که برای فرایندهای شناختی متعدد شامل برنامه‌ریزی، فرایند خود-نظم‌جویی، خود-کنترلی، خود-نظارتی، انعطاف‌پذیری، مدیریت زمان، سازمان‌دهی رفتار در طول زمان، حافظه کاری، توجه، بازداری، و خود-تنظیمی استفاده می‌شود: این فرایندها توسط ناحیه معینی در مغز، کنترل می‌شوند. در معنای وسیع، «کارکردهای اجرایی» به فرزند شما کمک می‌کند تا برای رسیدن به اهداف‌ خود، مهارت‌های تفکر خاصی را به کار ببرد و راه‌حل‌هایی را برای مسایل خلق و ابداع کند. در زیر برخی از این مهارت‌ها را با هم مرور می‌کنیم:

1. برنامه‌ریزی: برنامه‌ریزی عبارت از توانایی ایجاد نقشه راه برای رسیدن به هدف یا کامل کردن یک تکلیف است. این کار متضمن توانایی تصمیم‌گیری برای تمایز امور مهم از امور غیر مهم است.

2. سازماندهی: سازماندهی عبارت است از توانایی طراحی یا نگهداری سیستم برای یافتن اطلاعات و مواد.

3. مدیریت زمان: مدیریت زمان عبارت است از توانایی برآورده کردن میزان زمان مورد نیاز برای انجام یک کار، نحوه استفاده از آن و چگونگی انجام امور در چارچوب محدودیت‌های زمانی. این توانایی همچنین مستلزم درک اهمیت زمان است.

4. حافظه کاری: حافظه کاری عبارت است از نگهداری اطلاعات در ذهن، ضمن انجام تکالیف پیچیده. همچنین، این مهارت شامل توانایی الهام گرفتن از یادگیری‌ها و تجربه‌های گذشته برای به‌کارگیری در موقعیت فعلی یا طراحی راهبردهای حل مسئله در آینده است.

5. توانایی فراشناخت: توانایی فراشناخت عبارت از توانایی بازگشت به عقب و نگاه از فراز بر موقعیت است. این مهارت شامل توانایی مشاهدۀ‌ شیوه‌ای است که ما از آن طریق به حل مسئله می‌پردازیم. همچنین، این توانایی، مهارت‌های خود-نظارتی و خود-ارزیابی را نیز در بر می‌گیرد (برای مثال، از خود بپرسیم، “چگونه این را انجام می‌دهم”؟ یا “چگونه آن را انجام دادم”؟

6. بازداریِ پاسخ: بازداریِ پاسخ عبارت از توانایی تفکر قبل از عمل است. این توانایی برای مقاومت در برابر تمایل به گفتن چیزی یا انجام عملی، به ما فرصت می‌دهد تا موقعیت و نحوه تاثیر احتمالی رفتارمان را ارزیابی کنیم.

7. خود-تنظیمی یا کنترل هیجانی: خود-تنظیمی عبارت از توانایی مدیریت هیجان‌ها به منظور رسیدن به اهداف، کامل کردن تکالیف، یا کنترل و هدایت رفتار.

8. توجه پایدار: توجه پایدار توانایی توجه به یک موقعیت یا تکلیف با وجود حواس پرتی، فرسودگی یا خستگی است.

9. شروع به انجام تکالیف: شروع به انجام تکالیف عبارت است از توانایی آغاز به موقع یک تکلیف بدون تعلل بی‌جهت.

10. انعطاف‌پذیری: انعطاف‌پذیری عبارت است از توانایی بازنگری برنامه ها هنگام مواجهه با موانع، مشکلات، اطلاعات جدید و یا اشتباهات. این مهارت مستلزم سازگاری با شرایط متغیر ست.

11. پشتکار هدفمند: پشتکار هدفمند عبارت از توانایی یا اشتیاق به پیگیری اهداف و کنارنگذاشتن برنامه هنگام برخورد با تقاضای جدید یا علایق رقیب است.

با‌هم‌آموخته‌های پردیسانه

هدف اصلی ما در این مقاله توجه دادن شما به پیچیدگی آموزش و یادگیری و آشنایی با بخش کوچکی از دانش و اطلاعاتی بود که در مباحث تربیتی و روانشناسی یادگیری مطرح است. نکته‌هایی از این مقاله که می‌تواند با شما به عنوان مادر یا پدر کمک کند تا همراهِ آگاه‌تری در فرایند یادگیری فرزند خود باشید عبارتند از:

  • یادگیری فرایندی پیچیده است که نباید آن را به خواندن و حفظ کردن فروکاست؛
  • در «آموزش»، برنامه «یادگیری» کودکان را می‌توان با رویکردهای متفاوتی طراحی و اجرا کرد که در یکی از مهم‌ترین تقسیم بندی‌ِ این رویکردها عبارت‌اند از: رویکرد رفتاری و رویکرد شناختی.
  • در رویکرد شناختی، یادگیریِ کودک، با تمرکز بر سطوح شناختی بالا مورد نظر قرار می‌گیرد؛
  • آشنایی با کارکردهای اجرایی مغز، باید بتواند به مادر و پدر کمک کند که در فرایند آموزش، انتظارات خود را، محدود به یافتن ساده‌ترین راه برای گرفتن نمره خوب فرزندشان نکنند.

اگر به محتوای این مقاله علاقمند شده‌اید برای اطلاعات بیشتر و یا مشاوره با متخصصان «تربیت» و «روانشناسی یادگیری» با ما تماس بگیرید.

برای مشاهده کامل درس، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

دکتر منیره صالحی
تولید کننده محتوی:
دکتر منیره صالحی
پردیس توسعه انسانی
این اثر مشمول قانون حق مالکیت معنوی و استفاده از محتوای آن بدون اجازه پردیس توسعه انسانی غیرقانونی است.

4 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

جدید‌ترین‌ های پردیس

چگونه می‌توانیم از علم آینده‌پژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟

عادت‌هایت را اینگونه بشناس

روی پای خودت به هر چی می‌خوای برس

این داستان: توسعه منابع انسانی به روش مربی پرورش اندام

51 شاخص، تعریف، مصداق، و سوالِ مصاحبه استخدامی

چگونه می‌توانیم از علم آینده‌پژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟

عادت‌هایت را اینگونه بشناس

روی پای خودت به هر چی می‌خوای برس

این داستان: توسعه منابع انسانی به روش مربی پرورش اندام

51 شاخص، تعریف، مصداق، و سوالِ مصاحبه استخدامی

پردیس در شبکه اجتماعی

Translate »