چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
یکی از اصطلاحاتی که ظرف 25 سال گذشته در همه دنیا به سرعت تکثیر شد و در اغلب محافل و جلسات سازمانی درباره آن سخن گفته شد، «کارآفرینی» است. هر یک از ما دانش و اطلاعاتی درباره این اصطلاح داریم و برداشت و تعریفی از آن را برای خود پذیرفتهایم. در این مقاله، قصد نداریم که به تعریف دوباره کارآفرینی بپردازیم و احتمالاً برخی از مفاهیمی را مرور کنیم که به تازگی در مجلات علمی، درباره آن مطرح شده است. هدف این مقاله، ارایه پیشنهادات کاربردی است تا شما به عنوان مدیر بتوانید با پذیرش آنها، یک «مدیر کارآفرین» باشید.
اگر جزو مدیرانی هستید که گمان میکنید، کارآفرینی، ویژه جوانترها و جویندگان کار است و یک مدیر موفق و با تجربه نیازی ندارد تا درباره کارآفرینی بداند و برای کارآفرین شدن بکوشد، از شما درخواست میکنیم، حتماً این مقاله را بخوانید. «پردیس توسعه انسانی» برای مشاوره و کسب اطلاعات بیشتر، در کنار شما است.
همیشه مدیرانِ ضعیف، اشتیاق کمتری به یادگیری دارند! اگر در حال حاضر مدیر خوبی هستید، درک و اجرای مفاهیم و ایدههای جدید برای شما آسانتر است. بیایید دو گزاره زیر را به سرعت مرور کنید:
نظر شما چیست؟ آیا از نظر شما، مدیری خوب ارزیابی میشود که بتواند به بهترین شکلِ ممکن، منابع انسانی و فعالیتها را در سازمان، مدیریت کند؟ در این صورت، دستِ کم به دو دلیل، یک مدیر خوب، یک کارآفرین موفق است.
دلیل اول. میتوانیم فردی را در نظر بگیریم که یک پست مدیریتی در اختیار دارد و میتواند در یک زمان واحد، برای تحققِ اهداف کوتاهمدت و بلند مدتِ سازمان، برنامهریزی و اقدام کند. از نظر ما، این ویژگیها، تا حد بسیار زیادی، به خصوصیاتِ یک کارآفرین موفق شباهت دارد. اگرچه مهارتهای مورد نیاز در راهاندازی و راهبری یک شرکت استارت-آپ توسط کارآفرینان، خیلی گسترده و متنوع است، اما بسیاری از آنها، با مهارتهای یک مدیر خوب مطابقت دارند.
دلیل دوم. حوزه شایستگی اصلی مدیران خوب این است که از منابع انسانی و فعالیتهای نیروهایِ زیرمجموعۀ خود، بهترین استفاده را میبرند. خب! چه چیزی یک کارآفرین موفق را به ما معرفی میکند؟ اگرچه مهارتهای فنی و داشتنِ تخصص در یک زمینه تخصصی برای معرفیِ یک کارآفرین موفق، موثر است، اما ویژگیهای یک کارآفرین با این چیزها تعریف نمیشود. یک کارآفرینِ موفق باید خلاق باشد؛ با شکیبایی، حتی در سختترین شرایط به راه خود ادامه دهد؛ تیم بسازد؛ و نیروهای شرکت را به طور موثر رهبری کند. از نگاه ما، اینها همان ویژگیهای مدیران خوب است.
شاید آخرین برداشتها درباره مفهوم کارآفرینی (entrepreneurship) به پیشبرد هدفهای این مقاله کمک کند: البته آن را به اختصار مطرح میکنیم و مراقب وقت و حوصله شما هستیم.
در گفتگوهای روزمره، کارآفرینی را با شروع کسبوکار جدید مرتبط میدانند اما این برداشت، برای واژهای پیچیده که دهها تعریف درباره آن وجود دارد، بسیار کم است.
واژهنامه وبستر (Webster) کارآفرین را فردی میداند که مخاطرههای یک کسبوکار یا شرکت اقتصادی را میپذیرد و سازماندهی و مدیریت میکند. کارآفرینی واژهای فرانسوی به معنی «متعهد شدن برای انجام کاری» است. یکی از مهمترین ویژگیهای کارآفرین، «نوآوری» است. علاوه بر این ویژگیهای دیگری چون مسئولیتپذیری، ریسکپذیریِ متعادل، و تعهد کاری بالا نیز برای تعریف این اصطلاح استفاده شده است.
کارآفرینی فرآیندی است که در آن، فرد کارآفرین ضمن پذیرش ریسک، با ایدههای نوآورانه، فرصتهای جدید را شناسایی، و مبادرت به ایجاد کسبوکار در قالب تاسیس شرکت میکند. همیشه دستاوردِ یک کارآفرین، خلق محصول نوآورانه و ارایه خدمت جدید به مشتریان است.
در بالا، با اهمیت یادگیری مهارتهای مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق آشنا شدید. در اینجا 3 مهارت مهم و کلیدی که هر مدیری برای تبدیل شدن به یک کارآفرین خوب به آنها نیاز دارد را معرفی میکنیم.
کارآفرینان به عنوان تصمیمگیرندگان ریسکپذیر اما منطقی شناخته میشوند. شما چه قدر توانایی تصمیمگیری سریع دارید تا در شرایطی که اطلاعات کافی در اختیار ندارید، و در شرایط عدم قطعیت هستید، بتوانید تصمیمی با کمترین آسیب بگیرید.
به عنوان مدیر مایل هستید تا تکلیف دیگران را کاملا روشن کنید و سپس اختیار لازم برای انجام وظایف را به آنها واگذار کنید. کارآفرینی، به مدلِ شما برای پیشبرد وظایف مدیریتی تان آسیبی نمیزند اما در نظر داشته باشید که در فضای کارآفرینی، رهبری جای مدیریت را میگیرد. بنابراین باید کوشش کنید بین دو کارکرد مهم خود یعنی «مدیریت» و «رهبری»، انعطاف لازم را ایجاد کنید. برای رشد و شکوفایی کسب و کار، بدون ریختن قالبهای سخت، مسئولیتها را به دیگران واگذار کنید تا بتوانند یاد بگیرند و تجربه کسب کنند.
در اینجا دیگر نباید نیروهای انسانی خود را در سطح خُرد مدیریت کنید و به آنها برای انجام کوچکترین وظایف، گوشزد کنید. این رفتار برای شما که میخواهید کارآفرینی را وارد مدیریت خود کنید، «سـم» است. اگر بتوانید بین رهبری با مدیریت تعادل ایجاد کنید، گام بزرگی به سوی موفقیت برداشتهاید.
در جستجوی راهی به سوی تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق در سازمان، باز دیگر به اهمیتِ نقشِ «دیگران»، یعنی افراد و منابع انسانی میرسیم. شما میدانید که کارکنانتان شریان حیات سازمان و از یک زاویه، کسب و کار شما هستند. آنها کسانی هستند که مشتریان شما را راضی نگه میدارند و به شما کمک میکنند تا به آنها محصولات یا خدمات عالی عرضه کنید. اعضای سازمان شما، کلید موفقیت یا شکست شما هستند. یکی از بهترین راهها برای استفاده موثرتر از دیگران، تیمسازی است. تیم علاوه بر اینکه بهرهوریِ نیروی انسانی را بالا میبرد به آنها روحیه بهتری برای کار و حضور در سازمان میدهد.
تا اینجا باید روشن شده باشد که یک مدیر خوب میتواند یک کارآفرین موفق هم باشد و بهترین راهِ رسیدن به این هدف، یادگیری و تمرین است. در آخرین بخش این مقاله برخی از نکتههای کوتاه اما مهم برای تمرکز و یادگیری را با شما به اشتراک میگذاریم:
دنیای سازمانی تحولات عظیمی را شاهد است که به هر مدیر موفقی گوشزد میکند، باید مراقب حفظ و ارتقای شایستگیهای خود باشد. یک شایستگی پذیرفته شدۀ جهانی برای مدیران، «کارآفرینی» است.
https://www.accountantsdaily.com.au/business/16218-how-to-develop-your-management-skills-as-an-entrepreneur
آهنچیان، محمدرضا؛ و قرونه، داود (1398). کارآفرینی آموزشی. تهران: سمت