
چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
آیا برای شما اتفاق افتاده است که در نیمه شبی از فصل زمستان، وقتی همه شرکت یا فروشگاههای ارایهدهنده خدمات لولهکشی بستهاند و امکان دسترسی به آنها وجود ندارد، به دلیل یک نقص فنی، ناگهان آب گرم موجود در رادیاتور با شدت غافلگیرکنندهای در فضای خانه پخش شود؛ و به جز خسارتی که وارد میشود، شما را ناچار به قطع آب ساختمان یا واحد مسکونی و خاموش کردن سیستم گرم کننده کند؟ اگر دقیقا این اتفاق برای شما رخ نداده است، بهنظر به آسانی بتوانید دردسرهای بعدی که در آن شب سخت ایجاد شده است را تصور کنید.
هیچ وقت به این مسئله فکر کردهایم که چرا لولهکشی نمیدانیم؟ آیا از خود پرسیدهایم که دانستن یک مهارت ساده در حدِ حلِ حادثههای ناگهانی، کار دشواری نبوده است، چرا با درخواست یا با پرداخت پول از استادکارِ محل، نخواستهایم که به ما آن مهارت مورد نیاز زندگی روزمره، در حدِ حلِ مسایل ساده را آموزش بدهد؟
در این مقاله، درباره این موضوع صحبت خواهیم کرد که یادگیری مهارتهای کوچک، فقط حلکننده یک مشکل نیست، بلکه هم از بروز مشکلات بعدی و سلسلهوار جلوگیری میکند؛ و هم برای حل مسایل مشابه، کاربرد خواهد داشت. لطفا با ما همراه باشید.
چرا از استادکار محل نخواستهایم که به ما در حد ساده و برای حل مشکلاتی که معمولا در خانه و محل کار ایجاد میشود لولهکشی را آموزش دهد؟ ضمن اینکه امروز به کمک اینترنت و آموزشهای صوتی-تصویری، نیاز جدی به آموزش حضوری و درخواست هایی از این جنس وجود ندارد.
اگر همه دلایل افراد در «ردّ ضرورت یادگیری مهارتهای ساده» را در نظر بگیریم، میتوانیم مهمترین آنها را به 5 مورد زیر خلاصه کنیم. ما علاقه و توجه لازم را به یادگیری مهارتهای ساده رایج در زندگی اختصاص ندادهایم، چون فکر میکردهایم:
هر یک از این 5 دلیل، به ظاهر دلایل قانعکنندهای به نظر میرسند اما اگر تعارف را کنار بگذاریم اینها بهانههایی برای افرادی است که به توانایی و آمادگی خود اطمینان ندارند! ما با اطمینانِ زیاد، عقیده داریم که انسانها میتوانند با یادگیری هر مهارت ساده، بیشتر و موثرتر به مهارت زندگی، دست پیدا کنند.
اگر شما جزو افرادی هستید که دلایل بالا برای نیاموختن مهارتهای ساده در زندگی روزمره را قانع کننده میدانید، خواندن این مقاله را با ما ادامه دهید!
بر خلاف این ادعا که: «هر کسی را بهر کاری ساختند»، «پردیس توسعه انسانی» به اتکای مبانی علمی، باور دارد که هر انسانی، در هر سنی، و با هر جنسیتی، قدرت یادگیری هر مهارتی را دارد! همه چیز بستگی به انگیزه و میزان اشتیاق شما برای یادگیری دانش یا مهارت جدید دارد. اگر این ادعا را بپذیریم که ما در بعضی یادگیریها استعداد بیشتری داریم نمیتوانیم این ادعا را رد کنیم که در سایر زمینهها با تمرین، ممارست، و پشتکار به نتیجه نخواهیم رسید. «انگیزۀ» کافی که از قدرت لازم برخوردار باشد برای ممارست و پشتکار در یادگیری، نقش کلیدی دارد. «انگیزه» در برخورد با موقعیت ها و تجربههای زندگی، بر پایۀ نیازهای برآورده نشده آدمی، شکل میگیرد. روند این پدیده ساده است:
در نمودار یک، این روند نشان داده شده است.
کسانی که «ضرورتِ یادگیری مهارتهای روزمره» را رد میکنند، معتقدند که ممکن است مهارت سادهای را بیاموزیم و در طول عمر هیچگاه به آن نیاز نداشته باشیم. نمیتوانیم احتمال این ادعا را صفر در نظر بگیریم، هرچند نمیتوانیم احتمال نیاز مکرر به مهارتهای مورد نیاز زندگی روزمره را نیز، کم محاسبه کنیم.
منظور از مهارت، فراتر از مهارتهای دستی و فیزیکی است؛ برای مثال ما میتوانیم از مهارت نویسندگی نام ببریم که تا حد زیادی نیازمند فعالیتهای ذهنی و انتزاعی است و وابسته به فیزیک بدن ما نیست. یادگیری هر مهارت با مهارت دیگر، اشتراک زیادی دارد. در مهارتهای سادۀ روزمره، در پیدا کردن مسئله؛ تشخیص مسئله؛ طرح ذهنی برای چگونگی حل مسئله؛ محاسبه کردن، خط کش برداشتن، ماشین حساب روشن کردن؛ و گاهی آچار به دست گرفتن، شباهتهای زیادی وجود دارد. هوش مکانیکی ما با عقب ننشستن از کوشش برای ایجاد، تکمیل، تعمیر، مرمت، و حل مسئله، فعال میشود و رشد بیشتری میکند. برای مثال کسی که لولهکشی آب را آموخته است، بدون آن که سیمکشی برق ساختمان را آموزش دیده باشد، در مواقعی که برای ساختمان مشکلات فنی برق ایجاد شده باشد در مقایسه با فردی که هیچ مهارتی ندارد، موفقتر عمل خواهد کرد.
علاوه بر این، حل مسئلههای روزمره، نیازمند اعتماد به نفس است: یاد گرفتن یک مهارت، به انسان اعتماد به نفس میدهد. وقتی بتوانید مشکل ناگهانی ایجاد شده در سیستم برق خانه یا محل کار را برطرف کنید، به احتمال زیاد میتوانید مشکلات مشابه، مانند نقص در موتور خودروی خود را نیز رفع کنید، و با حس خوب موفقیت یا «از پسِ کارها برآمدن»، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
سومین دلیل کسانی که «ضرورتِ یادگیری مهارتهای روزمره»، را رد میکنند این است که یادگیری جدید برای من دردسر و هزینه دارد. باید از خود بپرسیم، اگر وقت ما صرف یادگیری نشود، صرف چه چیزهای دیگری خواهد شد؟ به زندگی خود نگاه کنیم. روزهای ما چگونه می گذرند؟ ساعتها، روزها، و ماهها به سرعت میگذرند و ما درگیر روزمرگیهای خود هستیم و در میان کارهای عادی، عمر خود را به شکل غیر عادی هدر میدهیم. در یک ماه گذشته چه چیز تازهای آموختهایم؟ کدام مسئله دشوار را حل کردهایم؟ چه اندیشه، اثر، یا چیزی ساختهایم و ابداع کردهایم؟
کارِ مفید و نتایجی که از آن به دست میآوریم، به ما درباره شایستگیهایمان، اطمینان میدهد. مفید بودن و اثرگذاری مثبت در محیط، به ما کمک میکند که قضاوت بهتری درباره خود به عنوان یک انسان اثرگذار داشته باشیم. چه تعداد از ما وقتی از عهده تعمیر کردن یک وسیله ساده کار اداری یا خانگی بر میآییم، احساس رضایت میکنیم؟ دغدغه و فشارهایی با منشا ناپیدا را میتوانیم با انجام کار مفید برطرف یا درمان کنیم و با برداشته شدن آن فشارها، احساس آرامش کنیم.
چهارمین دلیل کسانی که «ضرورتِ یادگیری مهارتهای روزمره» را رد میکنند این است که اگر مهارتی را بیاموزیم و مدتی از آن استفاده نکنیم، آن را فراموش میکنیم.
در رشته تعلیم و تربیت، بر مبنای تحقیقات معتبر و نظریههای کلیدی یادگیری، بارها و بارها این نتیجه به دست آمده است که اگر مهارتی را یاد بگیریم، آن را فراموش نخواهیم کرد. حافظه بلندمدت را به دو گروه تقسیم میکنند: «حافظه اخباری» و «حافظه روندی». فراگیران برای یادگیری نام پایتخت آرژانتین از «حافظه اخباری» و برای یادگیری مهارتهایی مانند بازی کردن با اسکیت یا دوچرخه سواری از «حافظه روندی» استفاده میکنند. «حافظه روندی» مسئول عملکرد است و با گذر عمر و حتی آسیبهای مغزی، ماندگاری بیشتری از خود نشان میدهد.
اگر نگران فراموش کردن مهارتهایی هستید که به دلیل عدم استفاده از آن در طول زمان به فراموشی سپرده می شود، به شما حق میدهیم اما با اطمینان، شما را به آموختن مهارت برای استفاده در طول عمر دعوت میکنیم.
پنجمین دلیل کسانی که «ضرورتِ یادگیری مهارتهای روزمره» را رد میکنند کمی عجیب به نظر میرسد. آیا در دنیای واقعی میتوانیم انسانی را پیدا کنیم که معتقد باشد یادگیری مهارت، جایگاه او را پایین میآورد؟ هر یادگیری، یک گام دیگر به سوی رشد، و «رشد» ابزارِ حفظ و ارتقای شأن و کرامت انسانها است. همیشه برای اینکه شایستگی خود را نشان بدهیم لازم نیست دست به کارهای بزرگ بزنیم: گاهی تواناییِ حل مسایل روزمره نشانه خوبی برای شأنِ هر انسان است.
هیچ نشان شایستگی، دلچسبتر از نشانی که به خودمان میدهیم نیست. در میان راههای زیادی که وجود دارد، توانایی حل مسایل روزمره و رایج زندگی، در قضاوت درباره شایستگی خود، اهمیت زیادی دارد. همه پذیرفتهایم که زندگی، آمیخته با اضطرار، اتفاق، حادثه، و غیر منتظرهها است. اگر فرد برای همۀ غیرمنتظرههای زندگی، نیاز به کمک دیگری داشته باشد، در نگاه خود و از نظر دیگران، فرد شایستۀ زندگی تلقی نمیشود.
در این مقاله نتیجه گرفتیم که: 1) سن، مانع یادگیری مهارتهای تازه نیست؛ 2) جنسیت، نمیتواند ما را از یادگیری مهارتهای جدید، محروم کند؛ 3) مهارتها، از خیلی پیشرفته و پیچیده تا ساده و معمولی، به انسانها برای حل مسایل زندگی کمک میکنند؛ 4) هیچ انسانی توانایی حل همۀ مسایلِ زندگی، که به دانستنِ مهارتی مرتبط است را ندارد؛ و 5) هرچه بتوانیم مشکلات و غیرمنتظرههایِ زندگی خود را، بیشتر با اتکا به توانایی و مهارت خود حل کنیم، شایستگی بیشتری برای زندگی خواهیم داشت.
برای شروع:
6 دیدگاه
سپاس فراوان بابت مقاله بسیار عالی و کاربردیتون.
امروز مقاله رو برای دانشآموزان در رده سنی ۱۲ تا ۱۳ ساله خوندم و درباره مطالبش با هم گفتگو کردیم. از موضوع و مطالب خوبی استقبال کردند.
ممنون. بسیار هم عالی، خوشحالیم که پردیس همراهان خوبی چون شما دارد.
خیییلی ممنونم بابت این مقاله کاربردی و مهم
روان بودن متن و زیبایی قلم و توجه به جزئیات، در کنار اهمیت بالای این موضوع
تاثیرگذاری آن را دوچندان می کند.
ممنون از شما
سپاس از شما، این علاقه و توجه شما نیز انگیزه ما رو دوچندان خواهد کرد
سپاس از شما.
بسیار عالی و مفید بود.
سلامت باشید، سپاس از شما که مارو دنبال می کنید.