چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
بگذارید از یک داستان واقعی شروع کنم که آن را همین روزها شنیدهام. علی مدیر یک شرکت بازاریابی پرمشتری بود. او تیمی متشکل از شش کارمند داشت که همگی استعداد خوبی داشتند، اما آنها اغلب باید برای رسیدن به همکاری موثرتر با هم تلاش بیشتری میکردند. علی فعالیتهای مختلف تیمسازی و جلسات مربیگری را امتحان کرده بود، اما به نظر میرسید که هیچ کدام از این راهها، کارساز نبود. در حالیکه این وضعیت او را کلافه کرده بود، یک روز، بهطور تصادفی به مقالهای در مورد تحلیل رفتار متقابل برخورد کرد. علی متوجه شد که اگر بیشتر وقت بگذارد، این مفهوم ارزش زیادی برای او خواهد داشت. به همین دلیل تصمیم گرفت آن را به خوبی بیاموزد. او کتاب میخواند و ویدیوها را به صورت آنلاین تماشا میکرد و به تدریج شروع به اعمال اصول تحلیل رفتار متقابل در تیم خود کرد. علی مداخله خود را با شناسایی سبکهای ارتباطی مختلف و حالات نفسانی در تیم شروع کرد. در همان اولین روزها متوجه شد که برخی از اعضای تیم تمایل دارند از حالت من «والد» عمل کنند؛ آنها دستور میدهند و از دیگران انتقاد میکنند. از سوی دیگر برخی دیگر از اعضای تیم، تمایل دارند از حالت منِ «کودک» عمل کنند؛ آنها به دنبال تایید گرفتن از دیگران، و اجتناب از تعارض هستند.
علی با درک بهتر این الگوهای ارتباطی توانست به اعضای تیم کمک کند تا ارتباط موثرتری برقرار کنند. او آنها را تشویق کرد که تا حد امکان، مانند حالت نفسانی «بالغ» عمل کنند؛ جایی که میتوانند عینی، منطقی، و قاطع باشند. او همچنین به آنها یاد داد که بتوانند تشخیص دهند چه زمانی رفتارهای متقابل قطع شده است، و چگونه تضادها را به روشی سازنده حل کنند؟ با گذشت زمان، اعضای تیم به شکل روان و راحتتری توانستند با هم کار کنند. آنها میتوانستند ایدهها و بازخوردهای خود را آشکارا و بدون ترس از انتقاد یا قضاوت، با دیگران به اشتراک بگذارند. علاوه بر این، اعضا میتوانستند با هم همکاری و از همدیگر حمایت بیشتری کنند و این بهبود در روابط موجب خلق انرژی بیشتر در شرکت، و شروع موفقیتهای تازه شد که همه خود را در آن شریک میدانستند.
علی از نتایج هیجانزده بود. او احساس میکرد که یک چوب جادویی را کشف کرده است که میتواند پتانسیل تیمش را افزایش دهد. او حتی شروع به استفاده از این تکنیک در زندگی شخصی خود کرد تا روابط خود با خانواده و دوستاناش را بهبود بخشد. از آن زمان تاکنون، علی به قدرت تحلیل رفتار متقابل اعتقاد راسخ دارد. او میداند که با کمی دانش و تمرین، هر کسی میتواند از تکنیک تحلیل رفتار متقابل، برای بهبود ارتباطات سازمانی و روابط اجتماعی و هیجانی خود استفاده کند. علی برای به اشتراک گذاشتن دانش جدید خود با دیگران هیجانزده بود تا آنها نیز بتوانند مزایای این تکنیک را برای خود تجربه کنند.
ما در پردیس توسعه انسانی تلاش میکنیم تا حد ممکن شما را با این تکنیک موثر در زندگی شغلی و سازمانی آشنا کنیم. شما با عضویت رایگان در سایت، امکان استفاده از تمام-متنِ مقالات را دارید. با ما در تماس و همراه باشید.
تحلیل رفتار متقابل (Transactional Analysis) یا به اختصار (TA)، در اصل یک نظریه و روشِ درمانی روانکاوانه است که توسط اریک برن (Eric Berne) در دهه 1950 میلادی یا حدود دهه 1330 خورشیدی ایجاد شد. این تکنیک بر اساس این ایده شکل گرفته است که: «رفتار و شخصیت افراد از تعامل آنها با دیگران، بهویژه در دوران کودکی شکل میگیرد و این الگوهای رفتاری را میتوان از طریق تجزیه و تحلیل فهمید و تغییر داد».
«رفتارهای متقابل» در TA به ارتباطات و تعاملات بین افراد اشاره دارد. این «رفتارهای متقابل» را میتوان برای تعیین حالتهای زیربناییِ «من»، که توسط هر فرد ارایه میشود، تجزیه و تحلیل کرد. این تئوری نشان میدهد که افراد حالتهای «منِ» متفاوتی دارند که بسته به موقعیت و افرادی که با آنها در تعامل هستند فعال میشوند. «تحلیل رفتار متقابل» برای شناسایی و اصلاح الگوهای ارتباطی غیرمولد یا ناسالم استفاده میشود. از این الگو میتوان در محیطهای سازمانی و آموزشی برای بهبود ارتباطات و روابط بین افراد استفاده کرد.
همانطور که گفته شد تحلیل رفتار متقابل توسط اریک بِرن، روانپزشک و روانکاو متولد کانادا، در اواخر دهه 1950 میلادی توسعه یافت. بِرن علاقهمند بود راهی بیابد تا مفاهیم روانکاوی را برای مخاطبان وسیعتری در دسترس و قابل درکتر کند. او زمانی که بهعنوان یک درمانگر در کالیفرنیا کار میکرد، شروع به توسعه ایدههای خود در این مورد کرد. در سال 1961 میلادی، برن کتاب مهم خود را با عنوان «تحلیل تعاملی در روان درمانی» منتشر و در آن مفاهیم و تکنیکهای اصلی TA را معرفی کرد. این اثر به یک کتاب پرفروش تبدیل شد و به محبوبیت TA بهعنوان یک رویکرد درمانی کمک کرد.
در سالهای بعد، بِرن و دیگر دستاندرکارانِ TA به اصلاح و گسترش نظریه و عملِ تحلیل رفتار متقابل ادامه دادند. این رویکرد توسط تعداد فزایندهای از درمانگران، مربیان تربیتی، و مشاوران سازمانی که ارزش چارچوب عملی و در دسترس آن را برای درک رفتار انسانی میدانستند، مورد توجه و پیگیری واقع شد. امروزه تحلیل رفتار متقابل به عنوان شاخهای متمایز از روان درمانی و مشاوره شناخته شده است و بهطور گسترده در زمینههای مختلف از جمله درمان فردی و گروهی، آموزش، و توسعه سازمانی استفاده میشود.
حالتهای افراد در تحلیل رفتار متقابل را به سه بخش تقسیم میکنند که آشنایی با آنها به شما در تنظیم روابط با دیگران کمک میکند. هر چه بیشتر حالتهای «من» خود و دیگران را بشناسیم، در پیشگیری از تنشهای بین-فردی و سازمانی موفقتر عمل خواهیم کرد. این حالتها، عبارتند از:
حالت کودک (Child state). در TA حالتِ «کودک» به یکی از سه حالت من یا ایگو (Ego) اشاره دارد که افراد میتوانند از آن در تعاملات خود با دیگران عمل کنند. حالت من کودک نشان دهنده افکار، احساسات و رفتارهای فرد است که با تجربیات و احساسات دوران کودکی او مرتبط است. هنگامی که فردی از حالت من کودکی خود عمل میکند، ممکن است رفتارها و احساساتی شبیه به آنچه در کودکی از خود نشان داده است، نشان دهد، مانند بازیگوشی و آسیبپذیری. این ویژگیها میتواند شامل رفتارهایی مانند جلب توجه یا آرامش، بازیگوش و بی خیال بودن، یا نمایش عصبانیت یا سایر فورانهای عاطفی باشد.
در حالت من کودک، سه حالت فرعی وجود دارد که اغلب در TA به آنها «حالتهای کودک» گفته میشود. این سه حالت کودک عبارتند از:
با درک حالات مختلف کودک، افراد میتوانند خودآگاه تر شوند و با دیگران ارتباط بهتری برقرار کنند. آنها میتوانند تشخیص دهند که خود یا دیگران در کدام وضعیت کودکی کار میکنند و از این درک برای تنظیم ارتباطات و رفتار خود بهگونهای استفاده کنند که منجر به تعاملات مؤثرتر و سازندهتر شود. توجه به این نکته مهم است که حالت منِ کودک، همیشه منفی یا نپخته نیست. در واقع، زمانی که فردی بتواند به حالت منِ مثبت کودک خود دسترسی پیدا کند، میتواند رفتارهایی مانند خلاقیت، خودانگیختگی، و شادی را از خود نشان دهد که در بسیاری از موقعیتها میتواند بسیار سودمند باشد.
حالت والد (Parent state). در تحلیل رفتار متقابل، «وضعیت والد»، نشاندهنده نگرشها، باورها و رفتارهای درونی شدهای است که افراد در دوران کودکی از والدین خود یا دیگر شخصیتهای معتبر یاد میگیرند. حالت والد در TA به معنای واقعی کلمه به عنوان رفتار واقعی والدین یک فرد در نظر گرفته نمیشود، بلکه به عنوان بازنمایی درونی از نگرشها و رفتارهای والدین است که میتواند بر افکار، احساسات و اعمال فرد تأثیر بگذارد.
دو نوع حالت والد وجود دارد:
بر اساس تئوری TA، افراد، بسته به موقعیت و تعامل خود با دیگران، میتوانند بین سه حالت خود جابهجا شوند. هنگامی که یک فرد در وضعیت والد قرار دارد، ممکن است نگرشها و رفتارهای والدین پرورشدهنده یا انتقادی را اتخاذ کند. این ویژگی میتواند بر تعامل آنها با دیگران و همچنین بر ادراک و رفتار آنها از خود تأثیر بگذارد. هدف درمان TA کمک به افراد برای شناخت و اصلاح حالات نفسانی خود بهمنظور بهبود روابط، ارتباطات و رفاه کلی است.
حالت بالغ (Adult state). در تحلیل رفتار متقابل، «حالت بالغ» یکی از سه حالتِ «من» است که بیانگر شیوهای از تفکر و رفتار است که به جای احساسات یا رفتارهای آموخته شده از دوران کودکی، مبتنی بر واقعیت عینی و تفکر عقلانی است. حالت بالغ، با توانایی جمعآوری و پردازش اطلاعات، تصمیمگیری بر اساس تحلیل منطقی، و مسئولیتپذیری در قبال اعمال و احساسات خود مشخص میشود. وقتی افراد در حالت بزرگسالی هستند، میتوانند منطقی فکر کنند، مشکلات را حل کنند و به طور موثر با دیگران ارتباط برقرار کنند.
همانطور که گفته شد، افراد بسته به موقعیت و تعامل خود با دیگران میتوانند بین سه حالتِ کودک، والد، بالغ خود جابهجا شوند. هدف TA این است که به افراد کمک کند تا از حالات منِ خود آگاه شوند و در صورت لزوم توانایی داشته باشند تا به حالت بالغ، منتقل شوند.
با توسعه حالت بالغ خود، افراد میتوانند یاد بگیرند نه بر اساس پاسخهای احساسی یا رفتارهای آموخته شده از دوران کودکی عمل کنند، که یاد بگیرند چگونه مشکلات را بهطور موثرتر حل کنند، و تصمیمات بهتری بر اساس واقعیت عینی اتخاذ کنند. به این ترتیب، حالتِ بالغ نقش مهمی در کمک به افراد برای ایجاد روابط رضایتبخشتر و موفقتر، چه از نظر شخصی و چه از نظر حرفهای، ایفا میکند.
تحلیل رفتار متقابل، به جز کمک به مدیریت تنش، کاربردهای متعددی در سازمانها دارد. برخی از رایجترین زمینهها برای استفاده از TA را در 5 مورد زیر مرور کنید:
1. حل تنش و تعارض. به کمک TAمیتوانید به افراد و تیمها کمک کنید تا پویایی در دلیل بروز درگیری افراد با هم را درک کنند و راههایی را برای حل و فصل مؤثرتر آنها بیابند. با شناسایی و اصلاح الگوهای ارتباطی غیرمولد، تنشها میتوانند به فرصتهایی برای رشد و یادگیری تبدیل شوند.
2. تیمسازی. TA میتواند برای کمک به افراد در تیمها برای بهبود مهارتهای ارتباطی و همکاری خود، استفاده شود. با شناسایی حالتهای «من»، و سبک ارتباطی هر یک از اعضای تیم، تیمها میتوانند روشهای مؤثرتری برای کار با یکدیگر و دستیابی به اهداف مشترک ایجاد کنند.
3. توسعه رهبری. TA میتواند برای کمک به رهبران برای توسعه خودآگاهی، مهارتهای ارتباطی و هوش هیجانی استفاده شود. رهبران با درک حالات نفس خود و نحوه برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، میتوانند فرهنگهای مولد و مثبتتری در محل کار ایجاد کنند.
4. مدیریت تغییر. به کمک TAمیتوانید به افراد در سازمان خود کمک کنید تا با درک واکنشهای عاطفی و مقاومت خود در برابر تغییر، چالشها را پشت سر بگذارند. با توسعه استراتژیهایی برای مدیریت این واکنشها، افراد و سازمانها میتوانند با موفقیت بیشتری با تغییرات سازگار شوند.
5. فرهنگ سازمانی. TA میتواند برای ایجاد و حفظ یک فرهنگ سازمانی مثبت و مولد استفاده شود. با توسعه ارزشهای مشترک و هنجارهای ارتباطی، سازمانها میتوانند حس تعلق و تعهد را در بین کارکنان تقویت کنند که میتواند منجر به سطوح بالاتر عملکرد و رضایت شغلی شود.
روز به روز بر کاربرد بیشتر تحلیل رفتار متقابل در شناخت روابط انسانی در سازمان و استفاده از آن در آموزش و توسعه سازمانی افزوده میشود. برای بهرهمندی سادهتر از تحلیل رفتار متقابل، پیشنهادهای زیر را در نظر داشته باشید. آموختن و تمرین بیشتر به شما کمک خواهد کرد که کاربردهای بیشتری از آن را در سازمان و در محیط کار خود پیدا کنید.