مسئولیت مدیران برای آموزش سازمانی

آموزش سازمانی مدیران

مدیران در سازمان مانند پدران و مادران در خانواده هستند. یکی از وظایفِ کلیدی آنها برنامه‌ریزی و اقدام برای آموزش و رشد اعضای خانواده سازمانی‌شان است.

شما به عنوان مدیر، چقدر این مسئولیت را برای خود در نظر می‌گیرید و چقدر برای آن وزن و اهمیت قایل هستید؟ یک خانواده هر چند تامین شده و مرفه، باید به توانمند شدن و بهسازی مستمر اعضای خود بیندیشد و درباره آن اقدام کند. این مقاله به شما اطلاعاتی درباره مبانی آموزش سازمانی با تاکید بر «آموزش سازمانیِ خاص» یا «وابسته به زمینه» خواهد داد و درباره مسئولیت‌هایی که در قبال آموزش کارکنان، به‌طور ذاتی وابسته به شما است سخن خواهد گفت. در کنار این، برخی راهکارهای روشن و عملیاتی را برای اثرگذاری مستقیم بر جریان آموزش سازمانِ خاص، در اختیار شما قرار می‌دهد.

چرا شناخت، اهمیت راهبردی دارد؟

برای پاسخ به سوال بالا، بیایید با هم چند واقعیت را مرور کنیم:

  1. هر مدیری وظیفه دارد تا برای تحقق هدف‌های سازمان خود کوشش کند.
  2. همه سازمان‌ها، نیازمند نیروی کار خلاق، نوآور، و توانمند هستند که توانایی و شایستگی‌های آنان برای خدمت به سازمان در اختیار مدیر باشد.
  3. برای در اختیار داشتن نیروی خلاق و توانمند، لازم است مدیران به آموزش سازمانی بها بدهند.
  4. آموزش سازمانی، نیازمندِ تجزیه و تحلیل شغل و تعیینِ استانداردهای کار است؛ نیروها باید انگیزه کافی برای رشد داشته باشند؛ منابع باید به میزان مناسب تدارک دیده شده باشد؛ طراحی آموزشی دقیق مبتنی بر نیازسنجی علمی، صورت گرفته باشد؛ و نقشه اجرای آموزش به بهترین نحو، مدیریت شود. اما در میان ده‌ها کار بزرگ و کوچک که برای آموزش سازمانی نیاز است، از نگاه «پردیس توسعه انسانی»، عاملی که بیشترین تاثیر را در هر یک از این کارها می‌گذارد، «شناخت» و «قبول» مسئولیت توانمندسازی منابع انسانی سازمان، به‌عنوانِ یک الزامِ جاری از سوی مدیر است.

شروع برنامه آموزش سازمانی می‌تواند دشوار و طاقت­‌فرسا باشد. بسیاری اوقات صحبت کردن با همکاران درباره تجربه‌هایشان سودمند است: کدام برنامه‌ها و کوشش‌های آنان مفید بوده است؟ کدام‌ها خوب و موفقیت‌آمیز نبوده است؟ و دلیل هر کدام از این قضاوت‌ها چیست؟  

بینش سازمانی، پایه آموزش سازمانی

همیشه اطمینان داشته باشید که نیروهای انسانی مخصوصاً آنها که با انگیزه و اطمینان بیشتری در خدمت سازمان هستند، بینش خوبی درباره سازمان و کار دارند که می‌توانند آن را به دیگران نیز منتقل کنند. همواره، مبنای هر نوع برنامه آموزش را، بر بینش سازمانی اعضا قرار دهید. این کار فقط با نشاندن نیروهای انسانی در کلاس‌های درس به دست نمی‌آید. آنها نیاز به بینش دارند تا هر گام کوچک را وسیله‌ای برای توسعه خود قرار دهند.

برای به‌دست آمدن این بینش چه باید کرد؟ خیلی هم دشوار نیست! نیروهای انسانی را در هدف‌گذاری و در کمک به ایجاد و بسط و استقرار استراتژی شریک کنید. شاید مهم‌ترین چیزهایی که هر فردی در سازمان باید بداند چشم‌انداز، ماموریت و فلسفه سازمان است.

اولین درس برای ایجاد بینش در اعضا، درگیر کردن آنها در امور بنیان‌ساز و اصلی سازمان است. آنها به خوبی این نکته را در می‌یابند که شما در چه مواردی از نیرو و توانایی آنها به‌صورت واقعی و کجاها به صورت نمایشی و فرمایشی استفاده کرده‌اید. درگیر کردن اعضا در امور بنیادی، برای شکل‌گیریِ تدریجی بینش در آنها اقدامی یک روزه نیست. یادمان خواهد بود که بینش به اعضا کمک می‌کند که با سازمان هویت‌یابی کنند؛ همچنین بین نیروهای انسانی، وحدت و انسجام پدید می‌آورد.

ما اینجا درباره اهمیت شکل‌گیری و وجود بینش سازمانی در اعضا به‌صورت کلی صحبت نمی‌کنیم. بلکه متوجه هستیم که این بینش را به‌عنوان وسیله‌ای برای تقویتِ انگیزۀ اعضا برای یادگیری و توانمند شدن در نظر بگیریم. بدون بینش، یکی از مهم‌ترین جنبه‌های معرّفِ زمینه سازمانی به‌عنوان رمزِ شکل‌گیری «آموزش سازمانیِ خاص» را از دست خواهیم داد.

سوالات اساسی برای مدیران به سویِ آموزش سازمانیِ خاص

همه انسان‌ها، خواهان موفقیت و برتری هستند: هر موفقیتی برای آنها انگیزه جدیدی محسوب می‌شود، زیرا اعتماد به نفس آنها را بالا می‌برد و به آنها برای کوشش بیشتر انگیزه و نیرو می‌دهد. به‌عنوان مدیر باید به این انگیزه‌ها بها بدهید زیرا زیرساخت هر همراهی از سوی نیروها با برنامه های آموزش سازمانیِ شما، وجودِ همین انگیزه است. در این رابطه هر یک از سوال‌های زیر، یک پایه اندیشه و شناخت شما درباره توانمند شدن نیروهای انسانی،‌ منحصراً برای سازمانِ شما است که باید به آنها به دقت و با موشکافی بیندیشید:

  1. نیروهای انسانی باید چه چیزهایی در رابطه با کار خود در سازمان بدانند؟ چگونه می‌توانند به این دانش دست پیدا کنند؟
  2. برای اینکه نیروهای انسانی را هر چه بیشتر درگیر یادگیری موضوعات مرتبط با سازمان خودمان کنیم، اثربخش‌ترین روش کدام است؟
  3. منظور از «یادگیری»، در سازمان من چیست؟ من می‌خواهم نیروها، یاد بگیرند یا توانمند شوند؟ آیا هر نوع یادگیری، بدون توجه به زمینه، موجب توسعه و توانمندی آنها خواهد شد؟
  4. چه نوع آموزش نیروهای انسانی به احتمال بیشتری موجب استفاده آنها در عمل از آنچه در برنامه‌ها آموخته‌اند خواهد شد؟
  5. با چه مقیاسی می‌توان ارزیابی کرد و اطمینان یافت که آنچه نیروهای انسانی، از پیش به‌کمکِ آموزش سازمانی فراگرفته‌اند را بعداً در عمل استفاده کرده‌اند؟

شاید مبنای شکل‌گیری این سوالات، نظری باشد اما پاسخ به این سوالات، نمی‌تواند فقط با مراجعه به مبانی نظری و استفاده از منابع علمی داده شود بلکه باید در میدان، با درگیر شدن در واقعیت‌های سازمان، و از طریقِ شناخت موضوعات قابل استفاده در فرایند توانمندسازی کارکنانِ همین سازمان به آنها پاسخ داده شود.

از اینجا شروع کنید: یک «آموزش سازمانی خاص»!

شاید برای شما بارها این سوال پیش آمده باشد که: در سازمانِ خود، یک آموزش سازمانی ویژه را چگونه محقق کنیم؟ به این سوال به ده‌ها صورت می‌توانیم پاسخ دهیم. اما اگر بخواهیم جمعِ پاسخ‌ها را ببینیم و نتیجه کلی اما قابل کاربرد بگیریم باید به 10 فرمان زیر توجه کنیم. شما هیچ سازمانی در دنیا را پیدا نمی‌کنید که توانسته باشد یک برنامه آموزشی موثر را بدون حتی یکی از این فرامین پیش برده و به نتیجه رسانده باشد.

  1. سیاست و خط مشی سازمان را برای توسعه در 10 سال آینده تعیین کنید؛
  2. جایگاه آموزش را در تحقق سیاست و خط مشی‌های سازمان، مشخص کنید؛
  3. به نیروهای انسانی شرح شغل روشن و پویایی از شغل ارایه دهید؛
  4. برای نیروهای انسانی انتظارات عملکردی سازمان در رابطه با وظایف شغلی‌شان را به‌صورت شفاف و عینی مشخص کنید؛
  5. در آغاز بر آموزش وظایف ساده و یا اولیۀ هر شغل متمرکز شوید. وظایف را به عناصر خُردِ تشکیل دهندۀ آن تقسیم کنید تا نیروهای انسانی آنها را آسان‌تر بفهمند و ضمناً، تحقق آن در قالب برنامه آموزشی دست یافتنی باشد؛
  6. هدف‌های هر دوره و هر جلسه آموزش را کوچک نگهدارید و طوری برنامه‌ریزی کنید که هر جلسه و هر مبحثِ درس با کاربرد و با واقعیت‌های عینی آنچه در سازمان و در بیرون از کلاس رخ می‌دهد در تناسب و هماهنگی باشد؛
  7. دانش و مهارت‌های مورد نیاز نیروهای انسانی را، به کمک عمل، تکرار، و تمرین وسیع آموزش بدهید؛
  8. دانش و مهارت­های مورد نیاز برای انجام وظایفِ هر شغل، خیلی گسترده هستند. بر روی توانمندسازی نیروهای انسانی در وظایفِ کلیدی و توانایی‌های پایه آنها تمرکز کنید؛
  9. در آموزش، از مدرسان و مربیانی که با سازمان شما و زمینه واقعی کار و فعالیت در آن آشنا هستند و بر «عمل» در چنان زمینه‌ای، تکیه می‌کنند، استفاده کنید. مربیانی که تجربه‌های سازمانیِ خود را با دانش و اطلاعات نو در آمیخته باشند، نظر موافقِ نیروهای انسانی برای یادگیری را بهتر و بیشتر از همه جلب می‌کنند؛
  10. تاکید و پی‌گیری جدی بر روی «انتقالِ یادگیری» را فراموش نکنید.

این نکته بسیار کلیدی یادتان باشد که شما باید کاری کنید که افراد به دانش و مهارت‌های مورد نیاز یک شغل در دل سازمان و در همان زمینه و میدان آشنا شوند. وقتی پیشرفته‌ترین آموزش‌ها را به‌طور عمومی و بدون توجه به زمینه سازمانی با کارکنان خود ارایه می‌دهید، در حقیقت دوباره آنها را به دانشگاه و به کلاس‌های درس دوران دانشجویی‌شان برگردانده‌اید! از نگاه پردیس توسعه انسانی، عالی‌ترین یادگیری‌ها که سازمان در آن غایب باشد، برای شما ارزش ناچیزی خلق خواهد کرد.

تیم‌های یادگیری را بسازید و از آن‌ها در مسیر هدف‌های سازمانی بازی بگیرید

برای دستیابی به آموزش سازمانیِ خاص، نیاز به روحیه گروهی دارید. روحیه گروهی بهتر از همه در تیم‌ها ظاهر می‌شود و یکی از موثرترین یادگیری‌های، یادگیری گروهی است که از جمله از طریقِ تیم‌ها، قابلِ تحقق است. این نکته را در نظر داشته باشید که وقتی اعضا در قالب «تیم» کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، محتوا و قالب‌های یادگیری، شباهت و نزدیکیِ بیشتری به زمینه سازمانی پیدا می‌کند.

برای داشتن یادگیری تیمی، نیاز به تیم‌های یادگیری دارید! وجود تیم‌های یادگیری در هر سازمان، حال و هوای آن را به پویایی مستمر و رشد جهت می‌دهد و آموزش را از امری جدا از بافتِ کار، تبدیل به یک اقدام وابسته به زمینه می‌کند. برای این منظور:

  1. تیم را با ماموریت سازمان پیوند بدهید، هدف‎‌های یک تیم، چگونگی استفاده بهتر از منابع را معین می‌کند؛
  2. اطمینان داشته باشید اعضا می‌دانند که سازمان دنبال چیست؟سوال‌هایشان را مطرح کرده‌اند و همه چیز برایشان روشن و بدون ابهام است. در این صورت، ارزش‌های سازمان باید در ارزش‌های تیم انعکاس پیدا کند؛ کاری کنید که اعضای تیم ارزش‌های سازمان را مبنا یا فلسفۀ عملیات هر روزۀ خود قرار دهند؛
  3. در فرهنگ سازمانی، دنبال آداب و تشریفاتی باشید که سُنت‌های خوبِ کار جمعی و «در کنار هم بودن» را انتقال می‌دهد و به انسجام و هدفمندی تیم کمک می‌کند و اعضا را به سازمان گره می‌زند؛
  4. نگرش و احساسات کارکنان شما نسبت به سازمان و سایر همکاران‌شان، بر کیفیت عملکرد آنها در تیم تاثیر می‌گذارد. هیچ تیمی بدون داشتن احساس مثبت اعضا نسبت به یکدیگر، شکل نمی‌گیرد و به فعالیت خود ادامه نمی‌دهد؛
  5. ماموریت اصلی همه تیم‌ها را خلق دانش سازمانی در حوزه وظایف، و انتقال یادگرفته‌ها بین اعضای هر تیم و بین تیم‌ها در بستر سازمانی، قرار دهید و فراموش نکنید که بهترین روش یادگیری، یادگیری گروهی است.

همه گنج‌های افسانه‌ای در «بازخورد مثبت» خوابیده است

«بازخورد» فقط یک واژه و کارکرد معمولی برای کارهای روزانه نیست، شاید تعجب کنید که بدانید «بازخورد»، یکی از ابزارهای خوب توانمندساز است.

به نیروهای انسانی به‌طور پیوسته و منظم بازخورد بدهید تا به آنها کمک کنید تا به کمک بازخورد چشم‌انداز خویش را ایجاد و حفظ کنند. کارکنان باید نگرش مثبت خود را نسبت به کار، سازمان، و مدیریت تقویت کنند. برای اینکه در این راه به نیروهای انسانی خود کمک کنید، کارهای زیر را انجام دهید:

  1. فهرستی از موفقیت‌های نیروهای انسانی تهیه کنید؛ مثبت دیدن به کارکنان کمک می‌کند تا آنها باور کنند می‌توانند بر مشکلات کار فایق بیایند؛
  2. همه نیروهای انسانی را در ارایه بازخورد به یکدیگر تشویق کنید. بازخورد را به یک جریانِ فرهنگی و اجتماعی در سازمان تبدیل کنید. برای این کار، مشوق‌ها را نادیده نگیرید؛
  3. به آنها بگویید که آنها باید اطلاعات کامل داشته باشند تا به کمک آن «تصویر بزرگ» را ببیننند. «تصویر بزرگ»، همان نگاه جامع و کلان به کار، سازمان، و دیگران است؛
  4. تاکید کنید که هدف‌تان از بازخورد، سرزنش نیست. اجازه ندهید آنها هم حتی یک درصد بخواهند دیگران را سرزنش کنند. این کار انرژی زیادی هدر می‌دهد و انگیزه‌های زیادی را نابود می‌کند؛
  5. نگذارید ارایه بازخورد به تعویق بیفتد: نه خودتان از این کار طفره بروید و نه اجازه بدهید که دیگران آن را به تاخیر بیندازند. برای ارایه بازخورد می‌توانید مهلت تعیین کنید و در مجموع، رهنمودهای روشن داشته باشید؛
  6. به نیروهای انسانی کمک کنید تا کار را به‌طور کلی نبینند. برای آنکه بازخورد موثرتر باشد، کمک کنید تا کار را به گام‌ها و مراحل آن بشکنند و برای هر مرحله بازخورد بدهند؛
  7. از نیروها بخواهید تا به موقعیت‌های سازمانی که در آن قرار گرفته‌اند، ارزش‌گذاری مثبت یا منفی داشته باشند؛
  8. یادمان نرود که بازخورد یک ابزار بی‌نظیر برای یادگیری است: وقتی خودمان یا هر نیرویی دست از یادگیری بر می‌داریم در واقع شروع کرده‌ایم به آب رفتن و کوچک شدن!

به‌علاوه همه اینها به کارکنان خود یاد بدهید که همیشه به فکر بازخورد دادن به دیگران نباشند: گاهی هم به خودشان بازخورد بدهند. آدم‌ها همه در برابر بازخورد یک واکنش ندارند. برخی خیلی نازک نارنجی هستند و برخی آرام و معتدل‌اند و بازخوردِ دیگران را وقتی درست باشد، راحت‌تر می‌پذیرند. شاید در ابتدا بعضی از نیروها، عصبانی شوند و حتی داد و فریاد راه بیندازند و به شما شکوه و گلایه کنند. البته راهِ اصلی برای اینکه این اتفاق‌ها نیفتد این است که پیش از هر اقدامی، آموزش‌های مقدماتی، به همه نیروها درباره بازخورد صحیح داده شود و نگرش مثبتی نسبت به آن ایجاد شده باشد. با وجودِ این، «بازخورد به خود»، این دردسرها را ندارد؛ آدم‌ها بر سر خودشان، کمتر فریاد می‌کشند!

پس از بازخوردهای مثبتی که به یک فرد می‌دهید انتظار می‌رود که او را برای تقویت و تلاش بیشتر مورد تشویق قرار دهید. تشویق و ستایش کارها و زحمات یک کارمند یکی از بهترین پاداش‌ها است. البته این بدان معنا نیست که فقط به ستایش و تحسین بسنده کنید: بقیه پاداش‌ها نباید نادیده گرفته شوند. این کار دیگران را نیز به کارِ بهتر تشویق می‌کند.  وقتی کسی را برتر اعلام می‌کنید با فرض اینکه او بهترین عملکرد را داشته است، در حقیقت در حال وضع و ساختنِ یک استاندارد هستید و از این طریق به دیگران می‌گویید: مثل این کار کنید!

چند نکته کلیدی که برای این کار باید در نظر داشته باشید:

  1. با دقت تمام اعلام کنید تنها با مقیاسِ «عملکرد» است که یک کارمند می‌تواند نشان دهد، وجودش به نفع سازمان است؛
  2. وقتی با معیارهای دقیق عملکردِ کسی را برتر دانستید، ستایشِ او را مختصر کنید تا با ستودن یک نفر، سایر کارکنان را شرمنده نکنید؛
  3. مودبانه به فردی که تشویق می‌شود اجازه ندهید همراه با تعارف، بگوید: “کاری نکردم که!” به او بفهمانید به خاطر کاری که کرده است، شایسته تقدیر است، نه کاری که نکرده است!
  4. هنگامِ تشویق، در لحن و رفتار خود، صمیمی و صادق باشید؛
  5. به صورتِ کلی نگویید که: “کار تو عالیه”! این کافی نیست. اگر بخواهید از تشویق ناشی از بازخورد بیشترین استفاده را داشته باشید، دقیقاً بگویید که کدام قسمت از کارش قابل ستایش بوده است؟؛
  6. ستایش را می‎‌توانید فردی انجام دهید؛ اما اگر کار گروهی یا تیمیِ قابل تحسینی انجام شده است، آن وقت تیم را تشویق کنید؛
  7. خوب فکر کنید تا بر اساس موقعیت سازمانی؛ ارزشی که کار فرد داشته است؛ جوّ گروه؛ و سایر متغیرها، تصمیم بگیرید که می‌خواهید تشویق را در جمع یا به‌صورت خصوصی انجام دهید.

باهم‌آموخته‌های پردیسانه

آموزش اصلا آسان نیست اما کلید باز کردن بسیاری از گرفتاری‌ها و راه‌های بسته هر سازمان است. شما به‌عنوان مدیر، وظیفه دارید که با آموزش سازمانی و روش افزایش اثربخشی آن آشنا باشید. درست است که در اغلب سازمان‌های بزرگ و پیشرو، حوزه مدیریت منابع انسانی وجود دارد اما این بدان معنی نیست که مدیر سازمان نباید در قبال رشد و توانمندسازی نیروهای انسانی از طریق آموزش، اطلاعی نداشته باشد یا فقط به داشتنِ اطلاعات کلی بسنده کند. برای موفقیت بیشتر در این راه دو درس زیر را با هم مرور کنیم:

  • آموزش و توانمندسازی تک تک نیروهای انسانی یکی از مسئولیت‌های اصلی هر مدیر است که نمی‌تواند از آن طفره برود اما اجرای آن را می‌تواند به دیگران واگذار کند. در هر حال دقت کنید که آموزش از بستر سازمانیِ خود کَنده نشود؛
  • آموزش اثربخش از میدان و بستر سازمانی خود جدایی پذیر نیست. برای این کار به روش‌های آموزش، و توانمندسازی‌هایی که به کارها و امور روزمره وابسته‌اند مراجعه کنید که یکی از آن‌ها، ارایه بازخورد سازنده است.
  • «پردیس توسعه انسانی» برای ارایه مشاوره و همکاری در شکل‌گیری «آموزش‌های سازمانیِ خاص» کنار شما است.

برای مشاهده کامل درس، لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

این اثر مشمول قانون حق مالکیت معنوی و استفاده از محتوای آن بدون اجازه پردیس توسعه انسانی غیرقانونی است.
تولید کننده محتوی:
پزدیس توسعه انسانی
پردیس توسعه انسانیی

دیدگاهتان را بنویسید

جدید‌ترین‌‌های پردیس

چگونه می‌توانیم از علم آینده‌پژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟

عادت‌هایت را اینگونه بشناس

روی پای خودت به هر چی می‌خوای برس

این داستان: توسعه منابع انسانی به روش مربی پرورش اندام

51 شاخص، تعریف، مصداق، و سوالِ مصاحبه استخدامی

چگونه می‌توانیم از علم آینده‌پژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟

عادت‌هایت را اینگونه بشناس

روی پای خودت به هر چی می‌خوای برس

این داستان: توسعه منابع انسانی به روش مربی پرورش اندام

51 شاخص، تعریف، مصداق، و سوالِ مصاحبه استخدامی

پردیس در شبکه اجتماعی

Translate »