چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
راستی کدوم یکی از شما، نسبت به آینده فرزندتون بیتوجه هستید یا براتون اهمیتی نداره که چه آیندهای در انتظار او خواهد بود؟ مسلماً هر پدر و مادری به تشخیص خود از زمانی که فرزندش پا به این جهان میذاره، دغدغه آینده اون رو داره. همه آرزو میکنیم، فرزندمون در آینده زندگی راحت و مرفهی داشته باشه و احساس خوشبختی کنه؛ اما هر کدوم از ما برای تضمینِ چنین آیندهای، راهی رو انتخاب میکنیم و نقشه متفاوتی در ذهن داریم.
در پندها و حکمتهای قدیمی فرهنگی ما، بارها این نکته رو شنیدیم که بهترین میراث پدر و مادر برای فرزند، ادب، تربیت، دانش، و داشتنِ مهارته. اینها درست و منطقی هستن و ما به خوبی میتونیم نشانههای تاثیر این میراث در زندگی مردم اطرافمون رو ببینیم. ما امروزه اما به ویژگیهای مهمی برای زندگی و بالا بردن توانِ زندگی در دنیای به شدت پیچیده پیرامون، دست پیدا کردیم که حاصل پیشرفتهای بشر در عصر معاصر ماست. یکی از این ویژگیها که تردیدی درباره تاثیر اون در موفقیت انسانها وجود نداره، «هوش هیجانیه».
ما در بخش نخستِ این مقاله، قصد تعریف هوش هیجانی رو نداریم، بلکه میخوایم شما رو با ویژگیها و نشانههای مهم این نوع هوش، آشنا کنیم. خانم دکتر سمیه ابراهیمی، مدرس دانشگاه فردوسی مشهد، با این نگاه، بهطور خلاصه و به زبان ساده، هوش هیجانی رو برای پدر و مادرهای عزیز معرفی کردن تا در بخش بعدی مقاله، درباره مراقبت از این نوع هوش در کودکان، همراه شما باشیم.
گاهی ممکن است پیش آمده باشد که وقتی به همکلاسیها و آشنایان هم سن خودتان توجه میکنید درمییابید که برخی از آنان با اینکه در دوران تحصیل افراد باهوش و موفقی نبودهاند اما امروز جزو کارآفرینان، تجار، مدیران و بهطور کلی افراد موفق در کسب و کار و حتی در زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعیشان هستند. همچنین ممکن است ببینید که افراد باهوش و استعداد بالا در تحصیل که همواره جزو نفرات اول در کلاستان بودهاند اکنون آنچنان که انتظار میرود موفق نیستند یا حداقل نسبت به گروه اول موفقتر نیستند. این امر موجب میشود که از خودتان بپرسید که چه اتفاقی رخ داده است! آیا فرضیه همیشگی هوش (IQ) بالاتر معادل موفقیت بیشتر اشتباه بوده است؟ آیا شرایط کنونی باعث زیر سوال رفتن این فرضیه شده است؟ و یا عوامل دیگری در موفقیت دخیل بودهاند که قبلا مورد توجه واقع نشده است؟ حال اگر شما در جایگاه یک والد آگاه و دغدغهمند باشید این سوالات و دریافت پاسخ درست آنها برایتان حیاتیتر خواهد شد؛ چرا که هر والدی دوست دارد کودکش را بهگونهای پرورش دهد که در نهایت فرد موفق و خودکفایی باشد. در این مقاله و در «پردیس توسعه انسانی» قصد داریم که تا حدی پاسخ این سوالات را بدهیم.
همه سوالاتی که در بالا به آنها اشاره کردیم، دقیق و بهجا در ذهن شما شکل گرفته است. تحقیقات زیادی در نیم قرن اخیر بر روی این مسئله توسط متخصصان انجام شده است. این تحقیقات حاکی از این است که نه تحصیلات، نه تجربه، نه دانش و نه توان عقلانی و منطقی هیچ یک به تنهایی نمیتواند تضمینکنندهی موفقیتهای فردی، اجتماعی، شغلی و انسانی باشد. گویا عامل پنهان دیگری در کار است که جامعه به آن تکیه نکرده است و در برخی موارد حتی از وجودش بیاطلاع است.
مصادیق ادعای فوق را همه روزه در محل کار، خانه و جامعه شاهدیم که افرادی با هوش (IQ) کمتر به مراتب گوی سبقت از همگان را ربودهاند. این عامل پنهان همان هوش هیجانی (EQ) است. این اصطلاح در متون مختلف به هوش عاطفی یا هوش احساسی نیز ترجمه شده است که همگی معادل هم هستند و پس از این در اینجا هوش هیجانی گفته خواهد شد. اگرچه حدود نیم قرن است که این عامل شناسایی شده و صحبتهای زیادی پیرامون آن در محافل علمی و تربیتی شکل گرفته اما هنوز نحوه به کارگیری آن در عمل در پردهای از ابهام است. چرا که هوش هیجانی چه در مقام سنجش و چه در مقام ایجاد و تقویت پیچیدهتر از هوش منطقی و عقلایی است.
هوش هیجانی، شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای فردی شامل توانایی تهییج و برانگیختن خود، استقامت و پایداری در مقابل شکست، از دست ندادن روحیه، پسراندن افسردگی و یاس در هنگام تفکر، همدلی و صمیمت و امید داشتن است. به عبارت دیگر، شخصی که هوش هیجانی بالایی دارد سه مؤلفه هیجان را بهطور موفقیتآمیزی با یکدیگر تلفیق میکند. هیجانها معمولا به احساسها و واکنشهای عاطفی اشاره دارند و هر هیجان از سه مولفه تشکیل شده است:
کسانی که به واسطه هوش هیجانی بالای خود قدرت مدیریت و کنترل سه مولفه فوق را مییابند به دستاوردهای چشمگیری دست پیدا میکنند. این افراد امور زندگیشان را به چند شیوه حیاتی اداره میکنند که میتواند برای دیگران آموزنده باشد.
چند نمونه از ویژگیهای افرادی که از هوش هیجانی برخوردارند را در زیر میبینید:
1. آگاهی نسبت به هیجانها: افراد با هوش هیجانی بالا نسبت به هیجانهای خود اعم از مثبت یا منفی، نظیر غم، شادی، پرخاشگری، عصبانیت، و تنفر، آگاهی دارند. این بدان معناست که این افراد زمانی که هیجان شدیدی را تجربه می کنند. در همان زمان نسبت به آن آگاهی و بصیرت دارند؛ چرا که اغلب ما در همان زمان متوجه چیزی نیستیم و بعد از اینکه آن هیجان فروکش کرد، تازه متوجه میشویم که مثلا خیلی عصبانی شده بودیم؛ در حالی که افراد با هوش هیجانی بالا، در حین تجربه یک هیجان متوجه نوع و شدت آن هستند.
2. بیان هیجانها: افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، ضمن آگاهی از اینکه چه هیجانی را اکنون تجربه میکنند و شدت آن چقدر است، میدانند که هیجان خود را چگونه ابراز کنند.
3. مدیریت هیجانها: آنها میدانند هیجان خود را چگونه مدیریت و کنترل کنند. وقتی ما بیاموزیم که در هنگام تجربه یک هیجان در همان موقع آن را متوجه باشیم و به آن هوشیاری و بینش و بصیرت داشته باشیم و بدانیم چگونه آن را جرأتمندانه ابراز کنیم، کنترل و مدیریت هیجانها کار سختی نخواهد بود.
4. درک هیجانهای دیگران: آنها هیجانهای دیگران را بهخوبی تشخیص داده و از آن، جهت برقراری ارتباط استفاده کنند. این افراد ضمن آنکه با خود رابطه خوبی دارند، با دیگران نیز میتوانند رابطه اثربخشی برقرار کنند. این افراد میدانند که ارتباطات کلید طلایی برای حل هر مسئله یا مشکلی است و بهترینها در هر جایگاه و شغلی مثل بهترین معلم، پزشک، راننده، و همسر، کسی است که بتواند رابطه بهتری با دیگران برقرار کند.
5_ برقراری تعادل میان زندگی شخصی و شغلی: کسانی که بدون استراحت کافی و تمرکز مناسب روی زندگی شخصی، بیش از حد کار میکنند معمولا پیش از آنکه بتوانند به پتانسیل واقعی خود دست پیدا کنند، فرسوده میشوند. برعکس این موضوع نیز صادق است؛ کسانی که به اندازه کافی تلاش نمیکنند نیز از دست یافتن به نتایج متفاوت باز میمانند. اولین قدم در هوش هیجانی، آگاهی از خود است؛ یعنی بدانید چه مقدار کار و تمرکز روی کار را میتوانید در زندگی تحمل کنید و سقف آن را تا کجا میتوانید بالا ببرید. بدون آنکه دچار فرسودگی شوید.
6. تمرکز: بهتر است تمایز معناداری میان انجام چند کار با هم و تمرکز روی چند کار قائل شویم. فرد ممکن است در یک آن مشغول انجام سه کار مختلف باشد اما تمرکز خود را روی اهداف کلی خود حفظ کند و آنها را تغییر ندهد تا اهداف مورد نظرش تحقق یابند؛ مگر آنکه چرخشی در اهداف نیاز باشد.
7. گوش کردن: توانایی گوش کردن معمولا با ترکیب خلاقیت هیجانی و انضباط تقویت میشود و نشانه هوش هیجانی بالاست. اینکه فردی در مورد دیگران حقیقتأ کنجکاو باشد و تا حدی بر خودش مسلط باشد که بتواند ۷۵ درصد مواقع روی دیگران تمرکز کرده و به آنها گوش دهد، کار آسانی نیست.
8. پشت سر گذاشتن اشتباهات: افراد با هوش هیجانی بالا بیش از اندازه درگیر گذشته و اشتباهاتی که در آن زمان با خود یا دیگران داشتهاند، نمیشوند. از گذشته درس میگیرند و به جای فرسودگی، عصبانیت، و متهم کردن دیگران بهترین اقدام را در زمان حال برای ساختن آینده بهتر انجام میدهند.
در این مقاله دریافتیم که هوش هیجانی نسبت به هوش منطقی و عقلانی عامل موثرتری برای موفقیت در زندگی افراد محسوب میشود. تقویت و مراقبت از این هوش از دوران کودکی توسط والدین برای تربیت فرزند موفق بسیار با اهمیت است. همچنین با برخی عادات و ویژگیهای افراد با هوش هیجانی بالا آشنا شدیم که بهطور خلاصه عبارت بودند از:
در نظر داشته باشید که «هوش هیجانی» فرزندتان را قادر میسازد تا با دیگران، ارتباط قوی برقرار و روابط تاثیرگذاری ایجاد کند. کودکانی که با همسالان خود همدل هستند، اعتماد و احترام بیشتری ایجاد میکنند. اگر شما بهعنوان یک والد آگاه، دغدغۀ مراقبت و تقویت هوش هیجانی در کودک خود را پیدا کردید ما در «پردیس توسعه انسانی» با تیم کاملا تخصصی در حوزههای علم آموزش و روانشناسی با استفاده از آزمون هوش هیجانی کودک، نقاط قوت و ضعف فرزندتان را در این زمینه، مشخص، و برای تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف، آموزشهای تخصصی ارایه خواهیم کرد. برای آگاهی بیشتر در این باره با ما در ارتباط باشید.
2 دیدگاه
بسیار عالی بود. ممنون از شما.
ممنون از نگاه خوب شما