مدیریت تنهایی - راز و رمز شاد بودن

مدیریت تنهایی_5016

شاید یکی از ما که این متن رو می خونه پیدا بشه که بگه من «تنها بودن» رو دوست دارم، اما احتمالاً همه انسان ها «تنهایی» رو دوست ندارن. می دونیم که تنها بودن به معنی تنهایی نیست. ما تنها بودن رو انتخاب می‌کنیم. تنها بودن رو می شه به شکلی مدیریت کرد که به احساس تنهایی ختم نشه.

تنهایی به سراغ ما می آد! ما اون رو انتخاب نمی­کنیم. احساس ­های شبیه به اون رو بارها تجربه کردیم: احساس دلشوره یا نگرانی، احساس اندوه، احساس دلتنگی؛ و مثل این ها. این مقاله روی همین نکته تمرکز کرده که آیا احساس ­هایی مثل تنهایی که ما اون­ها رو انتخاب نمی­کنیم رو می­شه مدیریت کرد؟

تنهایی تنهایی و باز تنهایی

شاید معروف­ ترین شعری که از تنهایی شنیدیم و در چنین مواقعی به یادمون می­آد این مطلع غزل زیبای حافظ باشه که ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی! «تنهایی»، موضوع جدیدی برای بشر نیست. شاید از اولین نقطه­ تاریخی که بشه از احوال بشر خبر گرفت، می­شه به تنهایی، این همراه همیشگی انسان رسید. می­شه مثل عارف­ ها گفت که تنهایی همیشه با انسان هست چون زاده شدن، مصادف با جدا شدن از خانه و محل امن و آرام انسان بوده؛ با به دنیا اومدن از اصل خودش بریده شده و این بریده شدن به او احساس تنهایی می­ده. همون که مولانای ما می­گه: بشنو از نی چون حکایت می­کند؛ از جدایی ­ها شکایت می­ کند- کز نِیِستان تا مرا بُبریده اند؛ از نَفیرم مرد و زن نالیده ­اند.

پس فرض رو بر این می­ ذاریم که تنهایی بخش جدایی ­ناپذیر از ماست و با این فرض می­ پرسیم که آیا می­ تونیم تنهایی رو مدیریت کنیم؟ تنهایی ما رو اذیت می­کنه و حال ما رو به نحوی تغییر می­ده که از انجام امور زندگی عادی­مون هم باز می­ مونیم؛ چه شکلی می­شه از دست اون خلاص شد؟ برای پیدا کردن سرنخ ­های پاسخ به این سوال­ ها در ادامه مقاله با ما باشین.

تنهایی چیست؟

همه ما از کودکی با معنای تنهایی در عمل و در جریان زندگی آشنا بوده ­ایم؛ بنابراین با اصطلاح غریب و تازه­ای رو به رو نیستیم اما شاید نیاز باشد تا این واژه آشنا اما پیچیده را با هم از نو ببینیم و تعریف کنیم. یک وصف رایج برای تنهایی این است: “احساسِ نیازِ برآورده نشده انسان به رابطه اجتماعی”. به عبارت ساده ­تر احساس تنهایی وقتی به ما دست می­ دهد که به گرفتن پیوند و رابطه اجتماعی نیاز داریم اما این پاداش را از سوی دیگران دریافت نمی ­کنیم.

تفاوت تنهایی و تنها بودن. نکته مهمی که همیشه بی درنگ پس از تعریف تنهایی (Loneliness) مطرح می ­شود این است که تنهایی عبارت از تنها بودن (Being alone) نیست. ما ممکن است تنها باشیم اما احساس تنهایی نکنیم؛ بدون پیوندهای اجتماعی زیاد با دیگران شاد باشیم؛ و تنها بودن را به عنوان یک انتخاب، با وجود اینکه در میان دیگران هستیم، امتیازی برای خود بدانیم. به عبارت دیگر تفاوت این دو در وجه هیجانی یا عاطفی آن است: «تنها بودن» نشان از وضعیت ما در یک زمان معین، در حالی که «تنهایی»، نشان از یک احساس دارد. مثل هر انسان سالم دیگری، ممکن است وقتی با خودمان تنها هستیم احساس شادی و سرخوشی به صورت طبیعی داشته باشیم اما حتی وقتی در میان گروهی از مردم هستیم، احساس تنهایی کنیم.

همین جا خوب است به تفاوت تنها بودن با «انزوا» و «خلوت» هم نگاهی بیندازیم. به نظر شما اینها با هم متفاوت ­اند؟

تفاوت تنها بودن با انزوا. وقتی ما تنها بودن را انتخاب می­ کنیم، این بدان معنی نیست که می ­خواهیم منزوی باشیم. می­ توانیم در میان جمع بودن را به دلیل­های مختلف از دست ندهیم؛ برای مثال شاید یک دلیل این باشد که در میان جمع بودن به ما احساس امنیت می­دهد. تصور کنید که یک روز پاییزی، ساعت 5 عصر، پس از یک سفر طولانی، وارد شهر خود شده ­اید. می ­بینید در خیابان­ هایی که هر روز انبوه انسان­ ها را در خود جا داده بود، «پرنده هم پر نمی­زند»! همه کوچه­ ها و خیابان ­ها همین­طور است؛ خاموش و بی رفت و آمد- سکوت سنگینی همه جا را فراگرفته است. در این صورت اولین چیزی که به آن فکر می ­کنید، امنیت است یا تنهایی؟ حتی آدم ­هایی که تنها بودن را دوست دارند، انزوا و دور بودن از بقیه انسان­ ها را دوست ندارند. انزوا یا ایزوله بودن (Isolation) به معنی پرهیز از تماس­های اجتماعی و نداشتن چنین ارتباط ­هایی است در حالی که فرد تنها، در میان دیگران حاضر می­ شود و به کمک آنها نیازهای زندگی خود را به خوبی تامین می ­کند.

تفاوت تنها بودن با خلوت. برای «خلوت» در انگلیسی، دو واژه استفاده می­شود که هر دوی آن ها در فارسی معنی خلوت می­ دهند. Solitude به معنی خلوت یا انتخابِ تنها بودن است و Privacy وقتی است که شما دوست دارید جایی باشید که هیچ کس شما را نبیند یا اطلاع نداشته باشد که در چه حالی هستید. این واژه معنی «حریم شخصی» و «خصوصی بودن» هم می­ دهد. خلوت کردن به این معنی، معادل تنها بودن نیست. انسان­ های زیادی هستند که تنها بودن را دوست ندارند و آن را انتخاب نمی­ کنند اما گاهی دوست دارند، در میان جمع نباشند و در حریم شخصی خود بدون حضور و مداخله دیگران قرار داشته باشند.

مدیریت چیست؟

اگر شما دانش آموز یا دانشجوی جوانی باشید یا زن و مردی که شغلی در یک اداره یا شرکت ندارد، ممکن است با شنیدن واژه مدیریت، گمان کنید که «مدیریت» همیشه جایگاه و معنای سازمانی دارد؛ در حالی که چنین نیست. در سازمان­ ها واژه مدیریت، از جامعه و در روابط عمومی انسان­ ها، به عاریت گرفته شده است. مدیریت به مفهوم عام، تاریخی همزاد بشر و به اندازه عمر تمدن بشری دارد.

در معنی غیرسازمانی، مدیریت عبارت از هماهنگ کردن و انجام کارها به شکل دلخواه، به­منظور خاص یا با هدف معینی است. وقتی فرایندِ هر کاری را به درستی و با هماهنگی و نظم انجام می ­دهیم تا به نتیجه برسیم، در حال مدیریت هستیم. مدیریت با تدبیر، نظم، درایت، تناسب و مفاهیم ارزشمندی مانند این ها، در آمیخته است. بنابراین اگر دانش آموز هستیم می­ توانیم برنامه تحصیل و زندگی خود را مدیریت کنیم؛ اگر دانشجو هستیم، می­ توانیم کارهای تحصیل، رابطه­ های دوستانه، آینده­ نگری شغلی و استقلال مالی، ورزش و تندرستی و امثال این ها را مدیریت کنیم. یک مادر، یک پدر، یک شهروند، و هر انسانی، همیشه در حال مدیریت کردن است. لازم نیست انسان در میان جمع باشد تا به مدیریت نیاز داشته باشد، انسانی که انتخاب کرده است تا تنها زندگی کند هم زندگی خود را مدیریت می ­کند.

اگر به خوبی از پس کاری برنیاییم، برای مثال به عنوان دانشجو نتوانیم تعداد کافی از واحدهای درسی خود در یک ترم را بگذرانیم، به این معنی است که از پس مدیریت زندگی خود به شکلی که منجر به نتیجه دلخواه شود بر نیامده ­ایم. می­ توانیم برای شکست خود دلایلی داشته باشیم که در بسیاری موارد منطقی هستند اما ضمناً می ­توانیم دو دانشجو در شرایط تقریباً برابر با هم را پیدا کنیم که یکی به نتایج دلخواه رسیده است و دیگری نه! از زاویه نگاه مدیریتی، اولی توانسته است تاثیر متغیرهای منفی بر شرایط و وضعیت خود را با تدبیر و برنامه ریزی و پشتکار مدیریت کند، در حالی که دانشجوی دوم توانایی مدیریت شرایط را نداشته است. در اینجا سوالی که مطرح می­ شود این است که آیا می­ توان تنهایی را مدیریت کرد؟ آیا تنهایی مدیریت ­پذیر است؟

مدیریت تنهایی

احساس تنهایی همیشه با انسان هست: گاهی شدت می­ گیرد و آن را احساس می­ کنیم؛ گاهی خفیف می­ شود و چون یک همراه خاموش، در کنار ما به سر می ­برد. تجربه خود در این باره را مرور کنید و اگر دوست داشتید آن را با ما در میان بگذارید. شاید به این نتیجه برسید که در زمان­های خاصی، برای مثال عصر روزهای تعطیل آخر هفته، تنهایی را بیشتر احساس می ­کنید. شاید هم این تجربه را داشته­ اید که در دوره­ های معینی، مثل زمانی که تغییرات فیزیولوژیک خاصی در بدن­تان رخ می­دهد و از آن آگاه هستید یا حتی نیستید، احساس تنهایی بیشتری دارید. ممکن است در بعضی «نقاط جغرافیایی» یا در بعضی «رویداد»ها، احساس تنهایی به شما نزدیک­تر شود. به عنوان نمونه در بررسیِ اثرِ «مکان» بر تنهایی، می­توانیم فرض کنیم وقتی از کوچه و خیابان­ هایی می ­گذریم که در دوران کودکی آنجا می­زیسته ­ایم و خاطرات خیلی زیادی از سنگفرش و درخت و دیوار آن داریم، حس غریبی شبیه به از دست دادن و حرمان به ما دست می­ دهد که به احساس تنهایی می­ انجامد. یا در بررسیِ تاثیرِ «رویداد» بر احساس تنهایی، می­ توانیم به سالروز یا مراسم یادبود فردی اشاره کنیم که او را می­ شناخته­ ایم و اکنون در کنار ما نیست. در اینجا هم ممکن است حس فقدان و اندوه، به احساس تنهایی ختم ­شود.

ما وارد ابعاد فلسفی، روانشناختی، یا جامعه شناختی «تنهایی» نمی ­شویم، در عوض این باور را با هم مرور می­ کنیم که «مدیریت، به بهتر انجام شدن کارها؛ و بهتر انجام شدن کارها، به بهتر شدن امور زندگی می ­انجامد». «امور زندگی»، خود را به صورت «کار»هایی که در هر دوره سنی، بر عهده داریم، نشان می ­دهد. به­ عنوان فرزند 15 ساله­ در یک خانواده، امور زندگی ما شامل حفظ سلامت، همکاری با اعضای خانواده، و کوشش برای پیشرفت تحصیلی می ­شود. اگر مادر باشیم، امور زندگی ما را اشتغال، کارهای مربوط به زنان در خانه، و فرزندپروری تشکیل می­ دهد. «مدیریت» مانند یک همراه مشفق در کنار ما است که با آن، کارها را بهتر انجام دهیم. «بهتر انجام شدن» به استانداردهای زندگی ما بستگی دارد اما در مفهوم «بهتر بودن»، همه انسان­ ها با هر استانداردی که از زندگی داشته باشند، وجه مشترک دارند. در اینجا «بهتر بودن»، به معنیِ «نزدیک شدن به سطح انتظار» یا «دلخواه بودن» در نظر گرفته شده است.

به نظر شما اگر کسی معنی، فلسفه، و مصداق چیزی را نداند می­تواند آن را مدیریت کند؟ برای مثال اگر دانش ­آموز 15 ساله ای معنی تحصیل و فلسفه آموزش دیدن برای زندگی کردن را نداند، می­ تواند از پس وظایف خود به عنوان دانش ­آموز برآید؟ یعنی موفق شود که به مدیریت امور زندگی، بر اساس آنچه از او انتظار می ­رود بپردازد؟

نخستین درس ­ها

«شناختِ» درست و کامل، پایۀ «مدیریتِ» اصولی و اثربخش است. شناخت به ما کمک می­ کند که وظایف و مسئولیت­ های بزرگ و کوچک و ساده و دشوار خود را بفهمیم. نخستین درس ­ها برای «مدیریت تنهایی» شاید برای شما تازگی داشته باشد یا کمی غریب باشد؛ به مربی مرجع خود اعتماد کنید و مسیر را برای موفق شدن در مدیریت تنهایی با او پیش بروید.

درس اول. اولین درس این است که درباره فلسفه زندگی، بیشتر مطالعه کنید. سوالات فلسفی لزوماً به پاسخ­ های شیرین و دلخواه ختم نمی­ شوند اما باعث می ­شوند که نگاه متفاوتی درباره جهان، پدیده ­های موجود در آن، و مهم­تر از همه درباره خودتان پیدا کنید. در بین شاخه­ های فلسفه، بر شاخه هستی­ شناسی آن تاکید دارم زیرا نیاز داریم تا برای مدیریت تنهایی، درباره «هستی ­شناسی» بیشتر بدانیم. ما اینجا در پردیس توسعه انسانی، پادکست کوتاهی داریم که در آن مفهوم هستی­ شناسی معرفی شده است. روشن است که اگر بخواهید بیشتر در این باره بدانید منابع زیادی در اینترنت و در بازار کتاب وجود دارد که از جمله این کتاب به شما کمک خواهد کرد.

درس دوم. دومین درس را هم در همین جا می­ گویم: خودتان را بشناسید و درباره احساس تنهایی ­تان، ارزیابی درستی داشته باشید. اینجا نمی­ خواهم به شما درباره اهمیت خودشناسی و روش ­های آن چیزی بگویم، زیرا همه ما از دوره­ های ابتدایی تحصیل و یا از طریق رسانه­ های مختلف، بارها در این باره مطالبی را شنیده ­ایم. اما در اولین گام از شما می­ خواهم که از احساس تنهایی خودتان شناخت و ارزیابی داشته باشید. تست­ های زیادی برای این منظور وجود دارد و شما می­ توانید از سایر مراجع متخصص و قابل اعتماد کمک بگیرید اما در سایت «پردیس توسعه انسانی» هم، می ­توانید به کمک تست احساس تنهایی ارزیابی متفاوتی در این زمینه از خود داشته باشید.   

تا مقاله و تا درس بعدی، دو تمرین و درس بالا را با حوصله و دقت انجام دهید. برای پایان این مقاله، تکه­ ای از شعر زیبای سهراب سپهری، چه قدر تناسب دارد:

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعمِ تصنیف در متنِ ادراکِ یک کوچه تنهاترم

بیــا تا برایت بگویم،

چه اندازه تنــهایی من بزرگ است.

دکتر محمدرضا آهنچیان
تولید کننده محتوی:
دکتر محمدرضا آهنچیان
پردیس توسعه انسانی
این اثر مشمول قانون حق مالکیت معنوی و استفاده از محتوای آن بدون اجازه پردیس توسعه انسانی غیرقانونی است.

دیدگاهتان را بنویسید

جدید‌ترین‌ های پردیس

چگونه می‌توانیم از علم آینده‌پژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟

عادت‌هایت را اینگونه بشناس

روی پای خودت به هر چی می‌خوای برس

این داستان: توسعه منابع انسانی به روش مربی پرورش اندام

51 شاخص، تعریف، مصداق، و سوالِ مصاحبه استخدامی

چگونه می‌توانیم از علم آینده‌پژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟

عادت‌هایت را اینگونه بشناس

روی پای خودت به هر چی می‌خوای برس

این داستان: توسعه منابع انسانی به روش مربی پرورش اندام

51 شاخص، تعریف، مصداق، و سوالِ مصاحبه استخدامی

پردیس در شبکه اجتماعی

Translate »