چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
دانستن روش تحقیق، مثل یک همراه خوب و صمیمی است. راستی کدام یک از ما نمی خواهیم که در زندگی دوستان موافق و قابل اعتماد بیشتری داشته باشیم؟ بیایید از زاویه دیگری به ارزش و اهمیت چیزی نگاه کنیم.
“به تجربه دیگران اعتماد کن! در مسیر زندگی وقتی با مشکلی رو به رو شوی که بخواهی با اطمینان آن را بررسی و با اعتماد به درست بودن نتیجه، مشکل را حل کنی، روش تحقیق در کنار تو است“. اگر این نکته پندآموز را از معلم یا استادتان شنیده باشید واکنش شما چیست؟ آیا گمان میکنید که این یک شعار و بزرگنمایی است؟
شما هر قضاوتی درباره توصیه بالا داشته باشید، باید بپذیرید که تا پایان عمر بزنگاههای زیادی در زندگیتان وجود خواهد داشت که غلبه بر آنها یا حل مشکلات مرتبط با آن، نیازمند اطلاعات و دانش است. به هر دلیلی، همیشه دیگران نیستند که به کمکتان میآیند: این نکته را در این مقاله از من بشنوید که: “در زندگی بارها پیش خواهد آمد که شما، تنها کسی هستید که برای کمک به خودتان باقی مانده است“! این یک جمله قصار یا شعار جذاب نیست بلکه واقعیتی است که با افزایش سن و بالا رفتن تجربههای زندگی به آن خواهید رسید.
«روش تحقیق» یکی از درسهای اصلی در تمام رشتههای علوم اجتماعی، علوم انسانی، و برخی از شاخههای علوم پزشکی است که همه دانشجویان باید آن را بگذرانند. دانشجویان به دلایل مختلف ممکن است در ضمن گذراندن درس و دوره تحصیل، یا پس از پایان تحصیل، متوجه شوند که با روش تحقیق بهطور کلی و یا با یکی از روشهای آن، به طور خاص، به قدر کافی آشنا نیستند. به عنوان استاد دانشگاه، بارها و بارها با افرادی مواجه شدهام که از این موضوع گلایه داشتهاند و از من مشورت خواستهاند تا خلاء یادگیری خود را در روش تحقیق برطرف کنند. شاید امروز، طی دوره دانشجویی، شنیدن این نکته برایتان کمی تعجب آور باشد اما اگر شما هم:
درخواهید یافت که، «روش تحقیق»، برای انسانهای فکورِ امروزی، بیش از یک درس است.
ممکن است از «روش تحقیق» معانی متفاوتی در نظر داشته باشید، در اینجا منظور از «روش تحقیق» یک فرآیند نظاممند برای یافتن پاسخ به پرسشی نظری یا راهحل یک مسئله است. در هر یک از دو حالت، میدانیم که روش تحقیق، روش شناخت جهان و بخشهایی از آن است که ما در آن بخش تحصیل میکنیم.
روشهای تحقیق به صورتهای مختلف طبقهبندی شده است که یکی از رایجترین آنها عبارت است از:
پژوهش کیفی در اردوگاه پژوهشهایی قرار دارد که رویکرد آن را در اصطلاح، «رویکرد تفسیری» میگویند. منظور از تفسیری این است که در این روش به محقق اجازه داده میشود تا به اتکای ذهن و ذهن پردازی خود، جهان و پدیدههای آن را ببیند و تفسیر کند. به عبارت دیگر پژوهشگر کیفی، پدیدهها و چیزها را در موقعیتهای طبیعی آنها مطالعه می کند و میکوشد تا پدیدهها را برحسب معناهایی که برداشت میکند، مفهوم پردازی و تفسیر کند.
پدیدار شدن عبارت از شکل گرفتن و تشکیل شدن موضوعی یا پدیدهای در ذهن است. وقتی میگوییم «پدیدارشناسی» یعنی ظاهر شدن موضوعی در ذهن، به نحوی که آن موضوع در فضای اختصاصیِ ذهن ما، به آن صورت شکل گرفته و پدیدار شده است. تصور کنید که یک فرد چهل ساله، که سالهاست به خاطر شغلِ خود، در بیمارستان با بیمار و همراهِ بیمار مواجه است، چه تصویری از «درد» و «همدرد» دارد؟ بازتاب تجربههای واقعی او، «درد» و «همدردی» را به شکل خاصی در «ذهن» این فرد «پدیدار» میکند که خاص اوست و شاید در انسانهای دیگر، تصویری با این جزئیات و ترکیب، وجود نداشته باشد. پژوهشگر پدیدارشناسی، وارد میدان پژوهش میشود تا تصویرِ یک موضوع را در لایههای عمیقِ ذهن مشارکتکنندگان تحقیق خود کشف کند و بیرون بکشد. روشن است که این امکان وجود دارد که در بین تعداد مشارکت کنندگان زیاد، که دارای تجربههای نزدیک به هم هستند، کشف حس و برداشتهای شبیه به هم وجود دارد. ضمن اینکه پژوهشگر کیفی به دنبال یافتن این شباهتها و تفاوتها نیست.
تا اینجا باید تفاوت پدیده و پدیدار برای شما روشن شده باشد؛ پدیده شامل فرایندها، حوادث، یا موضوعات موردنظر پژوهشگر، و پدیدار تصویر منعکس شده از پدیده در ذهن فرد یا مشارکت کننده است.
برای تکمیل اطلاعات شما، ناگزیریم کمی شبیه به کلاسهای درس دانشگاهی حرف بزنیم! در این صورت باید اضافه کرد که اصطلاح پدیدارشناسی، معادل واژه phenomenology است. phenomen در لغت به معناي نمود یا چیزی است که از یک موضوع یا پدیده، در ذهن پدیدار میشود. در اصطلاح فلسفه، مقصود از واژه پدیدارشناسی، روشی است که به دنبال کشف و آگاهی مستقیم نسبت به تجربیات و مشاهدات، یا به عبارت بهتر نسبت به پدیدارهایی است که بی واسطه در تجربه انسانها ظاهر میشود. شاید لازم باشد بدانید که، این اصطلاح در ابتدای سده بیستم میلادی توسط ادموند هوسرل آلمانی پایهگذاری شد و سپس توسط کسانی که با او همنگاه بودند، گسترش یافت.
پدیدارشناسی پژوهشی درباره جهان است؛ آنگونه که بر افراد جلوهگر میشود. پدیدارشناسی هنگامی به نتیجه میرسد که افراد، خود را در حالتی از آگاهی قرار دهند که گویاي تلاشی براي آزاد شدن از سوگیريها، تعصبها و عقیدههای رایج باشد. به عبارت دیگر، روش پژوهش پدیدارشناسی به جهان، آن چنان که بهوسیله یک فرد، زیسته و تصور میشود نگاه میکند. روش پدیدارشناسی کشف دنیایی است که در ذهن سوژه (انسان- مشارکت کننده در تحقیق) شکل گرفته و معمولا پنهان شده است. این روش یکی از پرکاربردترین روشهای تحقیقات کیفی است و بهعنوان جنبشی اصلاح گرایانه برای کمک به رهاسازی جریان تولیدات علوم اجتماعی-علوم انسانی از چنبرۀ روشهای تحقیق کمّی در دانشگاهها شروع شد.
برای پاسخگویی به نیاز شما برای تنظیم پروپوزال یک پژوهش پدیدارشناسی، هر یک از عناصر لازم برای تهیه پروپوزال، بهطور خلاصه در زیر ارائه شده است.
عنوان پژوهش پدیدارشناسی کوتاه و نشاندهنده تاکید شما بر اهمیت تجربه زیسته و واقعی مشارکتکنندگان در میدان پژوهش است.
مسئله پژوهش پدیدارشناسی، مربوط به یک مضمون با درجه تجرّد یا انتزاعی بودن بالا از تصویری است که درباره یک موضوع یا پدیده، در ذهن مشارکت کنندگان وجود دارد. شما باید نشان بدهید که کشف و شناسایی این مضمون که فرض کردهاید در ذهن مشارکت کنندگان پدیدار شده است، چه اهمیتی دارد و به چه سوالی پاسخ میدهد؟
هدف پژوهشهای کیفی، مهمترین عنصر یک پروپوزال است که نقش تعیین کننده و جهت دهنده دارد. اغلب هدفها در روش پدیدارشناسی به صورت جزئی و به تعدادِ زیاد وضع نمیشوند و به دلیل لزوم باز نگه داشتن دست پژوهشگر در خلق معانی جدید و نوآورانه، به وضع یکی دو هدف اصلی اکتفا میشود.
تحقیقات کیفی نمیتوانند فرضیه داشته باشند اما داشتن یا نداشتن سوال برای چنین تحقیقاتی هم الزامی نیست، زیرا پژوهشگر میتواند به اتکای هدف پژوهش، مسیر جمع آوری اطلاعات و ارائه یافتهها را سامان و نظم دهد.
مانند سایر تحقیقات کیفی، باید تعداد محدودی از مضامین اصلی که در بیان مسئله و شاید در هدف پژوهش از آنها استفاده کردهاید در این قسمت تعریف شوند.
نقش ادبیات پژوهش در تحقیقات کیفی از جمله در پژوهش پدیدارشناسی، آگاه ساختن پژوهشگر از خلاءهای دانشی و نیاز رشتههای علمی به توسعه نظریه نیست. به علاوه هدف مرور پیشینه پیشگیری از تکرار تحقیقات به واسطه روشنگری از دستاوردهای سابق سایر پژوهشگران درباره موضوع پژوهش هم نیست. مرور ادبیات در این روش تحقیق، ذهن پژوهشگر را از اطلاعات لازم برای ورود پخته و جامع نگر به همه زوایای مفروض موضوع آگاه میسازد اما برای آن قالب و چارچوب معینی تعیین نمیکند تا کمک کند که آزادی اندیشه او، همچنان برای آفریدن یافتههای نوآورانه و خلاق، شاداب و آماده باشد.
باید دلیل انتخاب روش پدیدارشناسی که در این قسمت توضیح داده میشود، روشن و به اندازه کافی قانع کننده باشد. به شما بهطور خاص تاکید میکنیم که اگر دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد هستید، برای انجام پروژه تحقیقاتی و پایان نامه خود از روش پدیدارشناسی استفاده نکنید: انجام این روش، بسیار دشوار و نیازمند تبحر و تجربه کافی است که معمولا دانشجویان در این دو مقطع هنوز به آن دسترسی ندارند.
ابزار جمعآوری اطلاعات در پژوهش پدیدارشناسی از طریق طراحی و انجام مصاحبههای عمیق است.
باید میدان پژوهش را با دقت و کامل شرح دهید.
مشخصات مشارکت کنندگان تا آنجا که شناسایی آنها از سوی دیگران به آسانی مقدور نباشد را مشخص کنید. این موضوع از آنجا اهمیت دارد که در بسیاری از تحقیقات کیفی، پژوهشگر حق ندارد مشخصات و اسامی مشارکت کنندگان را اعلام کند. روش انتخاب مشارکت کنندگان در روش پدیدارشناسی، به صورت هدفمند و شامل یکی از روشهای پر کاربرد مانند روش زنجیرهای و گلوله برفی است. تعداد مشارکت کنندگان بر حسب اشباع نظری معین میشود و تعیین تعداد آنها از پیش، در پروپوزال امکان ندارد.
رویکرد تحلیل یافتهها در این روش، شناسایی مضامین و مفاهیم در سطوح مختلف، فهرست بندی مضامین مهم، تعیین معنای مضامین، و شناسایی ماهیت پدیده است.
اعتبــــــاریابی نتایج پژوهش پدیــــدارشناسی با استفاده از 4 عنـــــصر «باورپذیری»، «انتقالپذیری»، «تأییدپذیری»، «اطمینانپذیری» صورت میگیرد.
باورپذیری. برای افزایش باورپذیری میتوانید پس از پایان صحبتهای مشارکت کنندگان یا مصاحبهشوندگان در فرایند مصاحبه، برداشت خود از گفتههای مصاحبهشونده را برای او بازگو کنید تا به تأیید مصاحبهشونده برسد؛
انتقالپذیری. برای قابلیت انتقالیافتهها میتوانید توصیف جامعی از میدان پژوهش ارائه دهید تا از این طریق اطلاعات کافی به سایر ذی نفعان مفروض، درباره کاربردپذیری نتایج در محیطهای مشابه داده باشید؛
تاییدپذیری. به منظور دسترسی به قابلیت تأییدپذیری، باید تا حد امکان پیشفرضهای ذهنی خود را در فرایند گردآوری و تجزیهوتحلیل دادهها دخالت ندهید؛ و
اطمینانپذیری. برای قابلیت اطمینانپذیری لازم است یادداشتها و گزارشهای کار خود در پژوهش را به محقق دیگری بدهید تا از این طریق امکان موشکافی و بررسی از سوی دیگر پژوهشگران فراهم باشد.
باید پیش بینی لازم را برای توجه و مراعات مسائل اخلاقی پژوهش، خواه در مرحله اجرا یا در مرحله تحلیل و تفسیر یافتهها داشته باشید و ارائه دهید.
بر اساس یک سبک معتبر مانند APA منابع مورد استفاده برای تهیه پروپوزال خود را فهرست کنید.
پدیدار شناسی، در این درس بهطور خلاصه بهعنوان شناخت یا بررسی پدیدارها، شناخت نمودها، یا ظهور و پدیدایی چیزها معرفی شد. این روش تحقیق به فهم عمیقتری از ماهیت و معانی تجارب زیسته انسان کمک میکند. دو نکته اساسی از این درس را میتوان به عنوان مهمترین باهمآموختهها اعلام کرد:
2.یافتههای پدیدارشناسی، تصویری از جهان پنهان شده در اذهان بشری به ما ارائه میدهد که در درک پیچیدگیهای شناخت، بی نظیر و فوقالعاده باارزش است.
|
منابعی که در تهیه این مقاله از آنها استفاده شده است: