چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
دانشجویان دوره کارشناسی، با روشهای تحقیق، آشنایی نسبی دارند اما گاهی در بازخوانی هر روش، و به ویژه در کاربرد آن مشکلاتی دارند. اگر آنها خواسته باشند ادامه تحصیل دهند یا پس از دریافت مدرک کارشناسی، به کاری مشغول شوند، در هر دو وضعیت، دانستن روش تحقیق، یکی از ابزارهای همیشگیِ مورد نیازِ آنها برای موفقیت محسوب میشود.
«پردیس توسعه انسانی» با درکِ این مشکلِ رایج، در کنار شما است تا روشهای پرکاربردِ تحقیق کمّی و کیفی را از زاویهای جدید و با رویکرد کاربردی معرفی کند. برای دانشجویان، در پاسخ به سوالات تحقیقیشان، انواع روشها وجود دارد. انتخاب روش تحقیقِ متناسب، به عوامل متعددی از جمله هدف تحقیق؛ نوع سؤالات تحقیقی که باید به آنها پاسخ داده شود؛ ابزاری که در اختیار دارند؛ و در دسترس بودن منابع، بستگی دارد. ما این مسئله حیاتی را در طراحی و اجرای موفقیتآمیز یک تحقیق، در مقاله ارایه دادهایم.
هدف مقاله حاضر، آموزشِ تحقیق پدیدارشناسی، بهعنوان یکی از روشهای انجام تحقیق کیفی است. پدیدارشناسی، یک روش تحقیق «ژرفانگر» است که برای دانشجویان دوره کارشناسی کاربرد کمی دارد، زیرا به دلیل پیچیدگیهای آن، به احتمالِ بیشتر، توسط دانشجویان دورههای تحصیلات تکمیلی قابل استفاده است.
در صورت تمایل میتوانید، با جستجوی واژه تحقیق در سایت پردیس، به تعداد بیشتری از درسهای روش تحقیق دست پیدا کنید. همانطور که میدانید، عضویت در سایت، رایگان، و امکان استفاده از تمام-متنِ مقالات برای شما وجود دارد. در اینجا، روش تحقیق پدیدارشناسی به زبان ساده و کاربردی ارایه شده است.
پدیدارشناسی (phenomenology) یک روش تحقیق کیفی است که بر مطالعه تجربیات، ادراکات و آگاهی انسان متمرکز است. این روش توسط ادموند هوسرل (Edmund Husserl) در اوایل قرن بیستم به عنوان رویکردی فلسفی برای درک ماهیت آگاهی و ادراک ایجاد شد. امروزه پدیدارشناسی در بسیاری از زمینهها از جمله جامعهشناسی، پرستاری، علومتربیتی، روانشناسی، علوم سیاسی، و مدیریت به کار گرفته شده است. در این مقاله معنای پدیدارشناسی، دلایل به کارگیری آن، فرآیند و مراحل درگیر، انواع مختلف پدیدارشناسی، و مزایا و معایب استفاده از پدیدارشناسی به عنوان روش تحقیق مورد بحث قرار خواهد گرفت.
پدیدارشناسی یک روش تحقیقی است که شامل کاوش سیستماتیک در جوهر تجربیات انسانی است. این روش، بر تجربههای ذهنی منحصر بهفرد افراد و روشهایی تمرکز دارد که انسانها از طریق آنها، تجربیات خود را تفسیر میکنند و معنا میبخشند. هدف پدیدارشناسی کشف ساختارها و معانی «تجارب زیسته» بدان صورتی است که توسط افرادی که تجربه میکنند درک میشوند. این بدان معنا است که پدیدارشناسی به جای واقعیت عینی جهان، با نگاه و دیدگاه اول-شخص یعنی «من»، سروکار دارد.
دلایل متعددی وجود دارد که چرا محققان ممکن است از پدیدارشناسی به عنوان یک روش تحقیق استفاده کنند. در میان همه دلایل، به 3 مورد زیر توجه کنید:
انواع مختلفی از پدیدارشناسی وجود دارد که هر کدام رویکرد و تمرکز خاص خود را دارند. برخی از رایجترین انواع پدیدارشناسی عبارتند از:
1. پدیدارشناسی استعلایی: یکی از مزیتهای استفاده از پدیدارشناسی استعلایی این است که رویکردی دقیق و منظم برای کشف تجربیات ذهنی ارایه میکند. با کنار گذاشتن مفروضات و سوگیریهای از پیش ساخته شده، محققان میتوانند درک عمیقتری از پدیده مورد مطالعه و ارتباط آن با جهان بهدست آورند. این امر میتواند به شناسایی ساختارها و معانی زیربنایی که ممکن است بلافاصله آشکار نشوند کمک کند و بینشهایی را در مورد ماهیت آگاهی و تجربه انسانی ارایه دهد.
2. پدیدارشناسی هرمنوتیک: این نوع پدیدارشناسی بر تفسیر معنا و درک پدیده مورد مطالعه تأکید دارد. به این موضوع میپردازد که چگونه افراد تجربیات خود را معنا میکنند و چگونه درک آنها از جهان بر اساس بافت فرهنگی و اجتماعی آنها شکل میگیرد. پدیدارشناسی هرمنوتیک اغلب در زمینههایی مانند جامعهشناسی و مردمشناسی استفاده میشود. در هر جایی که بر درک عمیقِ کنشهای فرهنگی و اجتماعی تاکید میشود میتوان از پدیدارشناسی هرمنوتیک استفاده کرد.
3. پدیدارشناسی اگزیستانسیال: این نوع پدیدارشناسی به بررسی راههایی میپردازد که افراد از طریق آنها وجود خود را در جهان تجربه میکنند و به آن معنا میبخشند. اغلب در زمینههایی مانند روانشناسی و رواندرمانی میتوان از این نوع پدیدارشناسی استفاده کرد. هر جا که بر شناخت عمیقِ تجربیات فردی اضطراب، افسردگی و سایر نگرانیهای وجودی، تاکید میشود، میتوان از این پدیدارشناسی استفاده کرد.
4. پدیدارشناسی توصیفی: این نوع پدیدارشناسی به ارایه توصیفی دقیق از پدیده مورد مطالعه میپردازد، بدون اینکه لزوماً معنای آن تجربیات را تفسیر یا تحلیل کند. از روش تحقیق اغلب در زمینههایی مانند پرستاری و پزشکی استفاده میشود. در هر جایی که بر درک عمیق تجربیات ذهنی بیماران تاکید میشود، میتوان از پدیدارشناسی توصیفی استفاده کرد.
پدیدارشناسی معمولاً شامل چندین مرحله است که ممکن است بسته به سؤال و زمینه تحقیق خاص متفاوت باشد. در زیر یک مرور کلی از مراحل قابلِ کاربرد در پدیدارشناسی آمده است:
1. شناخت مسئله یا پدیده و تعیین چارچوب آن. این موضوع خیلی اهمیت دارد که مسئلهای را که بهعنوان موضوعی برای پدیدارشناسی در نظر دارید از طریق سایر روشهای تحقیق انجامپذیر نباشد یا شما بهتر از همه بتوانید از طریق پدیدارشناسی به نتیجه دلخواه برسید. برای مثال، شما نمیتوانید برای یافتن پاسخ به این سوال که آیا کارکنان شرکت ملی نفت ایران از زندگی شغلی خود احساس رضایت میکنند، از پدیدارشناسی استفاده کنید. در عوض پدیدارشناسی میتواند به شما کمک کند روشن کنید که درک و برداشتِ کارکنان آن شرکت درباره رضایت یا رضایت شغلی چیست؟
2. اپوخه (Epoché) یا در بِرَکت گذاشتن (Bracketing). پیش از هر کاری باید مفروضات و باورهای از پیش ساخته شده در مورد پدیده مورد مطالعه را کنار بگذارید. شما باید سوگیریهای خود را شناسایی کنید و بپذیرید و قضاوتتان درباره پدیده را به حالت تعلیق درآورید تا بتوانید تجربیات ذهنی افراد را بهطور کامل کشف کنید.
3. مصاحبه: ابزار اصلی تحقیق پدیدارشناسی مصاحبه است. این مرحله شامل انجام مصاحبههای عمیق با افرادی است که پدیده مورد مطالعه را تجربه کردهاند. مصاحبهها را به صورت باز-پایان یا نیمه-ساختیافته طراحی و اجرا کنید تا به مشارکتکنندگان، این امکان را بدهید تا تجربیات خود را با کلمات و به زبانِ خود توصیف کنند.
4. تجزیه و تحلیل: این مرحله، شامل شناسایی مضامین و الگوهای مشترک در دادههای جمعآوری شده از مصاحبه است. شما میتوانید از تکنیکهایی مانند کدگذاری و تحلیل موضوعی برای شناسایی ساختارها و معانی زیربنایی تجربیات مورد مطالعه استفاده کنید.
5. توصیف: این مرحله شامل نوشتن یک گزارش توصیفی از پدیده مورد مطالعه، بر اساس دادههای جمعآوری شده و تجزیه و تحلیل آنها است. هدف از این مرحله، ارایه توصیفی غنی و مفصل از پدیده، از دیدگاه کسانی است که آن را تجربه کردهاند.
6. تفسیر: این مرحله شامل تفسیر یافتههای مطالعه، و در نظر گرفتن پیامدهای گستردهتر نتایج است. در این مرحله بکوشید تا راههایی که در آن پدیده مورد مطالعه توسط زمینههای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی شکل میگیرد را بررسی کنید و راههایی که در آن یافتهها به چارچوبهای نظری موجود کمک میکند را در نظر بگیرید.
استفاده از پدیدارشناسی به عنوان یک روش تحقیق امتیازات متعددی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
مانند هر روش تحقیقِ دیگر، استفاده از پدیدارشناسی بهعنوان روش تحقیق، محدودیتهایی نیز دارد که عبارتند از:
در انتخاب روش تحقیق پدیدارشناسی عجله نکنید. حقیقت این است که طراحی و انجام تحقیقی به روش پدیدارشناسی کار محققان مبتدی و تازهکار نیست؛ به علاوه از این روش در مورد بسیاری از موضوعات تحقیقی نمیتوان استفاده درستی برد. پدیدارشناسی یک روش پژوهشی ارزشمند برای کشف تجربیات ذهنی افراد و چگونگیِ تفسیر و معنابخشیِ آنها به تجربیاتشان است. این ویژگی به پژوهشگران اجازه میدهد تا تجربیات پیچیده و دقیق را به روشی جامعتر از روشهای تحقیق سنتی کشف کنند و اهمیت زمینههای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی را در شکل دادن به تجربیات فردی تشخیص دهند. در عینِ حال، محدودیتهایی نیز برای استفاده از پدیدارشناسی وجود داشت که هنگام تصمیمگیری حتما به آنها توجه داشته باشید.
یادمان نرود که پدیدارشناسی یک روش تحقیقی ارزشمند برای کاوش تجربیات و آگاهی انسان، به روشی عمیق و معنادار است؛ به صورتیکه دست یافتن به این شناخت از هیچ روش دیگری بر نمیآید.