روابط انسانی _ کلید موفقیت مدیران

روابط انسانی

انسان معنی و ماده اصلی ساخت آفرینش و همه اجزای آن است؛ سازمان­ها هم از این شمول خارج نیستند. سازمان بدون انسان فاقد معنی و ساخت است.

در این مقاله با هم نگاهی به مفهوم روابط انسانی و عناصر اصلی آن در سازمان، با هدف کمک به مدیران در درک روابط انسانی به عنوان ابزار موفقیت، می­اندازیم.

این مقاله می تواند برای چه کسانی کاربرد داشته باشد؟
- مدیران سازمان های بخش عمومی و خصوصی
- کارکنان و منابع انسانی شاغل در بخش عمومی و خصوصی
- دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته های مدیریت، علوم تربیتی، جامعه شناسی و نظیر اینها

منظور از روابط انسانی در سازمان و مدیریت چیست؟

می­دانیم که انسان، عنصر اساسی تشکیل دهنده هر اجتماعی است و همه سازمان­ها در یک نگاه کلان، اجتماع به شمار می­آیند. بر اساس یک قرائت کلاسیک، که در دنیای امروز هم صادق است در هر سازمانی، انسان­ها سرچشمه شکوه و عظمت آن هستند.

روابط انسانی در علم سازمان  و مدیریت، فقط عبارت از یک کارکرد ساده نیست. روابط انسانی موضوعی اساسی برای تحقیق و مطالعه درباره چگونگی شکل گیری یک رابطه انسانی اثربخش، نحوه استمرار و تقویت آن، و روش شکل دهی به شبکه پایدار و منسجمی از ارتباطات میان و بین انسان هاست: این امر منجر به بهبود عملکرد و ارتقای کارایی نیروهای انسانی سازمان خواهد شد.

به دلیل اهمیت زمینه مطالعاتی روابط انسانی، دانشمندان علوم مختلف اجتماعی و انسانی در این زمینه فعال هستند. سرآغاز مطالعه منظم درباره روابط انسانی در دو رشته روان­شناسی اجتماعی و در شاخه کلاسیک مدیریت قرار داشته است.

روابط انسانی از چه زمانی در سازمان و مدیریت اهمیت پیدا کرد؟

فکر کنید در سازمانی مشغول به کار هستید که در آن توجهی به روابط انسانی نمی شود. کار کردن در چنین سازمانی، چه حس و برداشتی به شما می دهد؟

پیش از انقلاب صنعتی در سازمان­ها بحثی از انسان و روابط بین انسان­ها در میان نبود و مسائل انسانی به دلیل کوچک بودن موسسات و کم بودن میزان تولید، از نگاه مدیران و صاحبان سرمایه، ارزش و اهمیت چندانی نداشت. مدیران و سرپرستان سعی می کردند به ساده ترین روش، مشکلات ناشی از محیط کار را برطرف کنند.

ظهور انقلاب صنعتی و به دنبال آن بیکاری کارگران صنعتی و کشاورزی سبب شد افراد در جست­ و جوی کار به شهرها بیایند و شرایط نامساعد ناشی از وضع اقتصادی را بپذیرند. در آن زمان، انسان هایی که در سازمان­ها، به­ویژه سازمان­های کارگری مشغول کار بودند در ردیف ماشین آلات به حساب می­آمدند!

در سال­های آغازین سده 19 میلادی آون (Owen) به نقش روابط انسانی در سازمان توجه کرد. از جمله اقدامات وی در این زمینه فراهم کردن وسایل و تسهیلاتی برای کارگران، اجتناب از استخدام کودکان و بهبود نسبی شرایط زندگی و کار بود که در زمان خود نوآورانه به شمار می­آمد.

همزمان با رشد سریع کارخانه­های تولیدی، فقدان سیاست رفاه کارگری و عدم حمایت دولت از کارگران، به تدریج اتحادیه­هایی برای حفظ حقوق و منافع کارگران شکل گرفت. تیلور (Taylor) در ابتدای قرن بیستم، نخستین فردی بود که بر اهمیت نیروی کار، در افزایش کارائی سازمان تاکید کرد، اما اصول مدیریت علمی وی نیز از حل مسالمت آمیز مسائل انسانی در سازمان­ها عاجز ماند و به این ترتیب تحقیقات درباره بهبود روابط کارگر و کارفرما هم­چنان ادامه داشت.

مشهور­ترین این تحقیقات که به مطالعات ­هاثورن (Hawthorne) معروف است، اصطلاح روابط انسانی را در سطحی که امروزه شناخته می­شود به شهرت رساند. مطالعات­هاثورن که در سال­های بین 1927 تا 1932 صورت گرفت باعث ایجاد حرکت و جنبش بین مدیران و محققان در امور مدیریت شد و این حرکت زمینه ساز ایجاد یک مکتب جدید به نام نهضت روابط انسانی گردید.

«روابط انسانی» در چه زمینه­ هایی به مدیران کمک می ­کند؟

در زیرمجموعه «روابط انسانی» موضوعات مختلفی مورد مطالعه قرار می گیرد. ما ادعا نمی­کنیم که شما به عنوان مدیر یا نیروی انسانی می­توانید به کمک قواعد روابط انسانی، همه مسایل رفتاری و انسانی سازمان را برطرف کنید. حقیقتی که همه ما دریافته ایم، این است که در رفتار فردی و بین فردی افراد ویژگی­ها و ظرایفی وجود دارد که اجازه نمی­دهد واکنش­های آنها هنگام رو به رو شدن با یک موقعیت سازمانی قابل پیش­بینی باشد.

بیایید با هم مروری بر مهم­ترین زمینه­ها و موضوعات روابط انسانی داشته باشیم که برای درک و آشنایی یا روابط انسانی اهمیت دارد.

زمینه یکم. ارتباطات سازمانی: منظور از ارتباطات در محیط سازمان، کلیه ابزار و وسایل ارتباطی، خواه رسمی یا غیررسمی برای انتقال اطلاعات در مسیرها و مجــاری مختلف ســازمانی است. زنــدگی ما بـدون وجود ارتباطات ممکن و قابل تــداوم نیست. ما از طریق ارتباطات نیازها و مقصودهای خود را اعلام می­کنیم؛ بازخورد می­گیریم؛ نظر می­دهیم و هدف­های خود را تعقیب می­کنیم.

ارتباطات بر انگیزش هر یک از ما، خواه به عنوان مدیر یا یکی از منابع انسانی سازمان تاثیر می­گذارد؛ به منزله منبع اطلاعات یا حامل اطلاعات عمل می­کند؛ به اجتماعی شدن رفتار ما کمک می­کند؛ و موجب وحدت رویه و عمل در سازمان می­شود.

در سازمان، ارتباطات به ما کمک می­کند تا:

  1. در شبکه پیچیده روابط، جایگاه سازمانی خود را شکل بدهیم؛
  2. وظایف مرتبط با نقش سازمانی خود را ایفا کنیم؛
  3. خواست­ها و انتظارات دیگران را بدانیم و به آنها واکنش نشان بدهیم؛ و
  4. زمینه رشد حرفه­ای بر اساس تجربیات ناشی از ارتباط با همکاران و سایر مراجع خارج از سازمان را فراهم کنیم.

آیا ارتباطات به جز کمک به مدیران و منابع انسانی، چه کمکی می­تواند به سازمان­ها داشته باشد؟ به طور خلاصه ارتباطات در سه زمینه زیر به سازمان کمک می­کند:

  1. معرفی و ابلاغ وظایف به افراد و واحدها و نظارت بر نتایج عملکرد؛
  2. استقرار نظام سلسله مراتب سازمانی مبتنی بر توزیع قدرت در لایه­های مختلف سازمان؛ و
  3. ساخت و اصلاح فرهنگ سازمانی.

همان طور که پیش از این گفتیم مدیر از طریق ارتباطات، شبکه روابط انسانی را می­سازد و برای تحقق هدف­های سازمان با اعضا تعامل برقرار می­کند. در سطح گسترده، مدیران از طریق ارتباطات، منابع را از خارج از سازمان دریافت و محصولات خود را به آن باز می­گردانند. ارتباطات اثربخش شرط شکل­گیری، تداوم و بقای سازمان­ شما را تضمین می کند.

زمینه دوم. ادراک: ادراک، فرایندی عقلانی است که از طریق آن محرک­های حسی به اطلاعات معنی­دار تبدیل می­شود. به کمک ادراک به محیط اطراف خود معنی و این کار را با درگیر شدن در مشاهده، دریافت، گزینش، سازماندهی، و تفسیر محیط انجام می­دهیم.

ادراک به اقدام یا عمل می­انجامد؛ یعنی ما بر حسب ادراک­ خود دست به عمل می­زنیم. شکل ساده زیر این رابطه را به ما نشان می­دهد:

فرایند ادراک از فهم ما درباره محیط و پدیده­های وابسته بدان سرچشمه می­گیرد. وقتی ما بر اساس ادراک خود به جهان می­نگریم، تصویری خودساخته از واقعیت را عرضه می­کنیم که چه بسا با واقعیت از نگاه دیگران یکسان نباشد. خطاهای ادراکی از همین نقطه آغاز می­شوند و بر تصمیمات و اقدامات ما اثر می­گذارند. به سخن دیگر بین دنیایی که ما ادراک می­کنیم و دنیایی که در واقعیت وجود دارد فاصله­ای هست که می­تواند منشا خطاهای جدی در زندگی شخصی و سازمانی شود. کلیدی­ترین موقعیتی که چنین خطاهایی اثر خود را نشان می­دهند، در فرایند تصمیم­گیری مدیران است.  

سوم. انگیزش: ما چرا دست به کار یا کاری می­زنیم؟ چرا دست از کاری بر می­داریم؟ عامل و سوخت فعالیت­های ما در زندگی چیست؟

انگیزش پدیده­ای درونی و دلیل دست زدن ما به کاری یا دست شستن از آن است. ریشه این اصطلاح در لاتین به معنای حرکت است. انگیزش عبارت است از نیاز درونی انسان به تحقق چیزهایی که برای او ارزش دارد. همه فعالیت­های بشر ناشی از حرکت برای رفع نیازی است که تحقق آن رضایت بخش یا کمال آفرین می­باشد. انگیزش فرایندی به هم پیوسته است که با احساس نیاز یا احساس محرومیت شروع و باعث بروز رفتار نیل به هدف است. توالی این فرایند می­تواند منجر به ارضای نیاز شود.    

تاکنون به تفاوت انگیزش و انگیزه توجه کرده­اید؟ در حالی که «انگیزه» موجب تشویق و تحریک فرد به انجام یک کار یا رفتار می­شود انگیزش انعکاس یک خواست کلی است. برای مثال شاید انگیزه یکی از کارکنان برای کار، پول باشد که در این صورت می­توان عملکرد سازمانی او را با این ابزار برانگیخت. ضمن اینکه نتیجه مطالعات زیادی نشان داده است که پول ابزاری برای برانگیختن است اما تنها عامل انگیزشی نیست.

اگر مدیر باشید و خواسته باشید تا اثربخش رفتار کنید باید به انگیزش نیروها به منزله یک الزام برای موفقیت خود و سازمان­تان توجه کنید. در سازمان­ها، انگیزش بر استمرار تولید و سود سازمان موثر است و نبودِ آن موجب کم کاری، پایین آمدن سطح بهره­وری نیروی انسانی، و بالا رفتن میزان ضایعات و خسارت­ها می­شود. بدون انگیزش، کسی دست به کاری نمی­زند تا بخواهیم درباره مفید بودن یا نبودن کار او صحبت کنیم!

چهارم. تصمیم­گیری: تصمیم­گیری اقدام پیچیده و شگفت آوری است که در میان موجودات زنده، فقط از انسان سر می­زند زیرا اتخاذ یک تصمیم، مستلزم طی شدن چندین مرحله فعالیت ذهنی و شناختی به صورت ارادی است.

تصمیم گیری یک فرایند شناختی است که طی آن فرد به روش منطقی از میان گزینه­های مختلف که در دسترس وی قرار دارد دست به انتخاب می­زند و این انتخاب مبتنی بر ارزش­ها، ترجیح­ها و عقاید تصمیم گیرنده است.

در محیط سازمانی، فرایند تصمیم­گیری مجموعه گام­های به هم مرتبطی را شامل می­شود که مدیران باید برای حل مسایل درونی و بیرونی طی کنند. گام­ها به طور خلاصه عبارتند از:

  1. تعریف مسئله و حدود آن
  2. جمع­آوری اطلاعات و داده­های مورد نیاز بر حول مسئله
  3. پیدا کردن گزینه­های حل مسئله و مشخص کردن وزن آنها
  4. برگزیدن بهترین گزینه
  5. طراحی برای اقداماتی که به حل مسئله خواهد انجامید
  6. اقدام و پی­گیری و نظارت بر آن

پنجم. تعارض سازمانی: در زندگی شخصی خود از اصطلاح تعارض و تضاد به وفور استفاده می کنیم اما کاربرد آن در سازمان معنی و کارکرد متفاوتی دارد.

تعارض سازمانی وضعیتی است که به دلیل برخورد و تضاد نیازها، ارزش­ها و منافع بین افراد در زندگی و یا در محیط کار مشترک رخ می­دهد. همه ما در زندگی موقعیت­هایی را تجربه کرده­ایم که به دلیل برخورد اجتناب ناپذیر بین منافع و ارزش­ها، تعارض ایجاد شده است. بروز تعارض در جریان زندگی انسان­ها، در اجتماعات و سازمان­ها، امری طبیعی اما نظارت بر آن به منظور کاستن از خسارت و آسیب­ها، وظیفه مدیران است. تعارض همیشه بین افراد رخ نمی­دهد بلکه در بسیاری موارد شاهد تعارض بین گروه­ها، واحدهای سازمانی، و حتی سازمان­ها با یکدیگر هستیم.

شناسایی زمینه­های بروز تعارض و یافتن راهی برای کنترل و کاهش ­آسیب­های ناشی از آن، یکی از محورهای مورد علاقه دانشمندان رفتار سازمانی است. ارتباطات، ادراک، تفاوت­های فردی، تصمیم­گیری، و تعارض به عنوان مبانی رفتار فردی در سازمان­ها دارای کاربردهای وسیعی است که برای اطلاع از آن می­توایند به منابع معتبر مراجعه کنید.

جمع بندی

انسان­ها بخش عمده­ای از زندگی خود را به عنوان نیروی انسانی یا مدیر، در محیط ­های سازمانی سپری می­کنند؛ آن­ها خواهان کسب رضایت و در جست و جوی فرصتی برای رشد، توسعه و یادگیری مهارت­های جدید هستند. یکی از عواملی که در رضایت ما از کار در سازمان نقش کلیدی دارد، روابط انسانی است.

در این مقاله مفهوم و تاریخچه روابط انسانی و سپس زیرشاخه های آن را در 5 عنوان مرور کردیم. هدف این بود که مدیرانی که در جستجوی موفقیت هستند، بتوانند با مرور اطلاعات ارایه شده در این مقاله، به اهمیت روابط انسانی در سازمان خود بیشتر پی ببرند.

دکتر محمدرضا آهنچیان
تولید کننده محتوی:
دکتر محمدرضا آهنچیان
پردیس توسعه انسانی
این اثر مشمول قانون حق مالکیت معنوی و استفاده از محتوای آن بدون اجازه پردیس توسعه انسانی غیرقانونی است.

دیدگاهتان را بنویسید

جدید‌ترین‌ های پردیس

چگونه می‌توانیم از علم آینده‌پژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟

عادت‌هایت را اینگونه بشناس

روی پای خودت به هر چی می‌خوای برس

این داستان: توسعه منابع انسانی به روش مربی پرورش اندام

51 شاخص، تعریف، مصداق، و سوالِ مصاحبه استخدامی

چگونه می‌توانیم از علم آینده‌پژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟

عادت‌هایت را اینگونه بشناس

روی پای خودت به هر چی می‌خوای برس

این داستان: توسعه منابع انسانی به روش مربی پرورش اندام

51 شاخص، تعریف، مصداق، و سوالِ مصاحبه استخدامی

پردیس در شبکه اجتماعی

Translate »