بستر فرهنگی مدیریت: در تو هست اخلاق آن پیشینیان

مدیریت-در-بستر-فرهنگی-در-تو-هست-اخلاق-آن-پیشینیان-599x399_6154

مدیران، کارکنان و دانشجویان رشته های مدیریتی یا وابسته به آن بارها درباره کاربردی بودن علم سازمان و مدیریت بحث می‌کنند و درباره آن مطالعه و تحقیق انجام می دهند. پردیس توسعه انسانی در این مقاله، این پرسش را مورد نظر قرار داده است که آیا کاربردی بودن یا نبودن علم سازمان و مدیریت در نقاط مختلف جهان و در کشور ما، ناشی از بی فایده بودن آن علم است یا ریشه این مسئله به زمینه و بستری بر می گردد که بنا است تئوری ها و مدل های نظری این علم در آن به کار گرفته شود؟

در این مقاله می کوشیم تا با نگاهی متفاوت و با رویکرد انتقادی با استفاده از استعاره پیرمرد و طبیب در مثنوی معنوی، درباره این مسئله با یکدیگر گفتگو کنیم.

اثر گذشته بر چهره اکنون!

سازمان ها در بستر اجتماعی شکل می گیرند. بستر اجتماعی، حاصل جمع منابع و سابقه تاریخی، جهان بینی، روش معاش، و نحوه تنظیم روابط سیاسی مردم با نهاد مرکزی یا محلی قدرت است. سازمان های امروزی در هیچ کجای دنیا و به طور طبیعی در کشور ما نمی توانند از این قاعده مستثنی باشند. این قاعده به ما می‌گوید که حتی اگر سازمان ها با قالب و فُرم غیربومی وارد کشوری شوند، به این دلیل که از آبشخور تاریخی و فرهنگی بستر جدید خود تغذیه می شوند، ناگزیر رنگ و بو و حتی شکل و شمایل آن را به خود می گیرند!  

تاریخ کهن ایران انباشته از رویدادهای اثرگذار ناشی از تحولات اجتماعی، گسترده و محدود شدن مرزها، رونق و رکود اقتصادی در اعصار مختلف، و افزایش و کاهش میزان قدرت مرکزی در حکومت ها است. سازمان های امروزی ایران، چکیده اثر آن رویدادها را بر هدف ها و عملکرد خود نشان می دهند. پیش فرض ما این است که هرچند سازمان های جدید در ایران، به عنوان یکی از دستاوردهای مدرنیته وارد کشور شده اند، اما فرهنگ و ویژگی های خاص ایرانی، چون روحی به کالبد آن دمیده شده است. فرهنگ ملی و یا محلی همراه با اندیشه و باورهای ما وارد سازمان ها می شوند و اگر بر صورت آن، یعنی بر ساختار و تشکیلات اثر روشنی نمی گذارند، بر محتوای فعالیت، روش های کار، فرهنگ فرماندهی و فرمانپذیری، فرایندها، و در مجموع بر کارکردهای سازمان اثر می گذارند.

کتاب های سازمان و مدیریت را بخوانیم؟

کتاب ها و مجلات تخصصی سازمان و مدیریت را بخوانیم اما انتظار نداشته باشیم دانشی که از آن طریق به دست می آوریم، تصویر حقیقی از سازمان ها و نحوه مدیریت شدن آن‌ها را در اختیار ما بگذارند.

علم سازمان و مدیریت، به عنوان یک علم مدرن در قرن 20 توسعه یافت و به همان ترتیب و در همان قالب و زبان علمی، ترجمه و وارد ایران شد. پس این علم با ذهن ایرانی قرائت و ادراک شد و سپس بر پایه قواعد و اصول آن، اندیشه و باورهای ایرانی متاثر از آموزه های علم جدید، به تأسیس و گسترش سازمان های مدرن در بستر فرهنگ ملی پرداخت. در این صورت طبیعی است که یک تئوری مدیریتی در ایران به صورت متفاوتی از فرهنگ دیگر، هم شناخته و فهمیده، و هم به کار گرفته می شود. هر ایرانی بر اساس سوابق تاریخی و تجربه های شخصی خود تصویر و برداشتی از مفاهیمی چون تشکیلات، ارتباطات، سلسله مراتب، فرماندهی- فرمان پذیری و کنترل دارد که در فهم و تحلیل او از یک تئوری مدیریتی، موثر است.

مبنای تئوری های سازمان و مدیریت بر دو اصطلاح کلیدی «ارتباطات» و «قدرت» نهاده شده است. در این صورت، برداشت ایرانی از هر تئوری مدیریتی به آن صورت که از صافی این برداشت می گذرد، شناخته و تفسیر خواهد شد.

پاسخ به یک پرسش قدیمی

یک سوال قدیمی در فضاهای دانشگاهی و گاه عمومی وجود داشته است که می پرسد: “چرا برخی از علوم، به ویژه علوم کاربردی مانند علم «سازمان و مدیریت» در کشورهای صنعتی به درستی پیاده شده و نتیجه می دهد اما در کشور ما کم حاصل می ماند”؟

پاسخ این پرسش را در ادامه با اشاره به داستانی از مولانا به شکل زیباتری می توان ارائه داد. از نگاه «پردیس توسعه انسانی»، یک تئوری برخاسته از علم سازمان و مدیریت، با هر درجه از قدرت تبیین و پیش بینی پدیده ها، نمی تواند در همه سازمان ها در هر نقطه از جهان، با روش یکسانی اجرا و با دستاوردهای مشترکی به نتیجه رسیده باشد، زیرا تئوری های سازمان و مدیریت در هر نقطه از جهان به صورت متفاوتی فهمیده و درک می شود.

روشن است که ذهن و شناخت مدیران و نیروهای انسانی، تحت تاثیر فرهنگ اجتماعی و انعکاس آن در فرهنگ سازمانی قرار دارد. یک تئوری تازه در ذهن پردازی مدیران، با مفاهیم و ادراکات کهنه تفسیر می شود و به معنا و دلالت های متفاوتی تبدیل می شود که چه بسا منظور نظر نظریه پرداز نبوده است. مدیران ما از علم مدیریت، انتظار درمان و بهبودی دارند، در حالی که علم مدیریت، چون مومی در دستان ذهن آنان قرار دارد. علم مدیریت نمی­تواند نتیجه ای جز ادراک مدیران از آن در بر داشته باشد. در این صورت اگر آگاهی ما از علم سازمان و مدیریت، منجر به افزایش کارآمدی سازمان­های ما نمی شود یا عملکرد مدیریتی و انسانی ما در سازمان ها بهبود پیدا نمی کند، این امر ناشی از این نیست که علم سازمان و مدیریت، جنبه کاربردی ندارد یا از صلاحیت حل مسائل گوناگون در مناطق مختلف جهان برخوردار نیست.

این وضعیت تا چه اندازه ناشی از اثرگذاری ویژگی های زمینه اجتماعی و فرهنگی کشورها است؟

ناکارآمدی علم سازمان و مدیریت ناشی از ناکارآمدی علم است یا از مداخله ذهنیِ ما؟

وضع و حال رابطه و درک متقابل مدیریت ایرانی با علم سازمان و مدیریت به عنوان یک علم نسبتاً تازه پا، یادآور داستان پیرمرد و طبیب جوان در مثنوی معنوی است. مولوی در دفتر دوم، مراجعه پیرمردی که از ناخوشی قوای دماغی گرفته تا درد اعضا و ناکارامدی جوارح شکایت دارد را به طبیبی نقل می‌کند:

گفت پیری مر طبیبی را که من

در زحیرم از دماغ خویشتن

گفت از پیری است آن ضعف دماغ

گفت بر چشمم ز ظلمت هست داغ

گفت از پیری است ای شیخ قدیم

گفت پشتم درد می آید عظیم

گفت از پیری است ای شیخ نزار

گفت هر چه می خورم نبود گوار

پیرمرد که با امید به درمان به سراغ طبیب رفته بود برافروخته شد:

گفت ای احمق بر این بر دوختی

از طبیبی تو همین آموختی!

ای مدمغ عقلت این دانش نداد

که خدا هر رنج را درمان نهاد؟

تو خر احمق ز اندک مایگی

بر زمین ماندی ز کوته پایگی!

*

پس طبیبش گفت ای عمر تو شصت

این غضب وین خشم هم از پیری است

چون همه اوصاف و اجزا شد نحیف

خویشتن داری و صبرت شد ضعیف

برنتابد دو سخن زو هی کند

تاب یک جرعه ندارد قی کند.

باهم‌ ­آموخته‌­های پردیسانه

با وام گیری این داستان از مولانا، از نگاه پردیس توسعه انسانی، می توان دو نتیجه گرفت:

  • علم سازمان و مدیریت نباید مدعی حل و فصل مسائل مرتبط در همه نقاط دنیا و برای هر نوع مسئله ای باشد.
  • مدیران نباید از این موضوع غفلت کنند که با وجود آگاهی از علم سازمان و مدیریت، ضعف و ناتوانی‌هایی که در حل مسائل سازمانی باقی می ماند و مشاهده می شود لزوما ناشی از ناکارامدی علم مدیریت نیست، بلکه به ویژگی های بستر فرهنگی و اجتماعی ما و اثری که این بستر بر فهم و درک ما از تئوری های مدیریتی می گذارد مربوط است. به عبارت ساده تر، چه بسا مشکل از ضعف و ناتوانی ما باشد که از آموزه های علم سازمان و مدیریت استفاده می کنیم.

سخن پایانی

به عنوان مدیر اگر بخواهید عملکردتان را به کمک تئوری ها و مدل های علم سازمان و مدیریت بهبود ببخشید، لازم است به بستر فرهنگی جامعه ایرانی توجه داشته باشید:

در تو هست اخلاق آن پیشینیان

چون نمی ترسی که تو باشی همان؟

آن نشانی ها همه چون در تو هست

چون تو زیشانی، کجا خواهی برست؟

دکتر محمدرضا آهنچیان
تولید کننده محتوی:
دکتر محمدرضا آهنچیان
پردیس توسعه انسانی
این اثر مشمول قانون حق مالکیت معنوی و استفاده از محتوای آن بدون اجازه پردیس توسعه انسانی غیرقانونی است.

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

جدید‌ترین‌ های پردیس

چگونه می‌توانیم از علم آینده‌پژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟

عادت‌هایت را اینگونه بشناس

روی پای خودت به هر چی می‌خوای برس

این داستان: توسعه منابع انسانی به روش مربی پرورش اندام

51 شاخص، تعریف، مصداق، و سوالِ مصاحبه استخدامی

چگونه می‌توانیم از علم آینده‌پژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟

عادت‌هایت را اینگونه بشناس

روی پای خودت به هر چی می‌خوای برس

این داستان: توسعه منابع انسانی به روش مربی پرورش اندام

51 شاخص، تعریف، مصداق، و سوالِ مصاحبه استخدامی

پردیس در شبکه اجتماعی

Translate »