
چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
همه آرزو میکنند که در زندگی، تا حدی انسان موفقی باشند، اما موفقیت برای بعضی از ما اهمیت بیشتری دارد. از جمله افرادی که موفقیت، برای آنها اهمیت زیادی دارد مدیران هستند زیرا موفقیت آن ها، تضمین کننده موفقیت دیگران است. وقتی در یک کشتی نشسته باشیم تا مسافت طولانی را در دریاهای دور طی کنیم، اگر ناخدای کشتی، موفق نباشد، تضمینی برای جان و مال مسافران نیست تا چه برسد به موفقیت آنان!
در علم مدیریت، برای کمک به موفقیت مدیران، یافته های زیادی ارایه شده است؛ همچنین توصیه های زیادی نیز از سوی حکیمان و بزرگان ادب برای موفقیت مدیران شده است. همه این کوششها را میتوانیم چنین تفسیر کنیم که موفقیت مدیر، موفقیتِ انسان است.
یکی از تاکیدات مشترک دانشمندان و حکیمان به مدیران، و کسانی که مسئولیت مردم را بر عهده دارند، «خودشناسی» است. تفاوت کلیدی این نکته در این است که در خودشناسی، مدیر باید به اراده و خواست خویشتن و به دست و اقدام خویش، در این راه گام بردارد. هیچ کس نمیتواند «خود»ِ دیگری را به جای او پیدا کند. هر کسی باید «خود» خودش را پیدا و معنا کند و برای تحقق آن معنا بکوشد. اهمیت خودشناسی برای مدیران آن قدر بالا است که میتوان ادعا کرد، مدیری که در خودشناسی موفق نیست، نخواهد توانست مدیر موفقی باشد!
در این مقاله، با «اهمیت خودشناسی مدیران» آشنا میشویم. در مقاله های بعدی با یکدیگر درباره این موضوع، شیوهها و درسهای عملی برای گام برداشتن در مسیر خودشناسی، سخن خواهیم گفت.
تمامی فعالیتها و تعاملات بشری باید در جهت شناخت انسان از خویشتن، و سپس خالق و جهان هستی صورت گیرد، چرا که انسان بدون رسیدن به شناخت درستی از خود، به هر درجه از کسب دانش برسد باز همچون کلافی سردرگم بوده و به آرامش و سعادت نمیرسد و نخواهد توانست به درک درستی از زندگی اجتماعی و خوشبختی نایل آید.
خودشناسی یکی از موضوعاتِ مهم علوم انسانی و زمینهساز تحول و تکامل فرهنگ است، بهطوری که تا انسان بهطور حقیقی شناخته نشود، همزیستی و ارتباط موثر وی با همنوعان و جهان هستی امکانپذیر نخواهد بود. یکی از کاربردهای خودشناسی، به ارتباطات انسانی مربوط است زیرا نخستین گام در شکل دهی ارتباط موثر با دیگران، آگاهی از خویشتن و وقوف به تواناییهای خود است. خودشناسی، پیش نیازِ روابط موثر اجتماعی و بین-فردی است و در ایجاد همدلی با دیگران نقش مهمی بر عهده دارد. مدیر، بهعنوان یک مقام سازمانی، بیش از سایر نیروهای انسانی، نیازمند شناسایی و بررسی نقاط ضعف و قوت خویش است، تا براساس آن اهداف و برنامههای سازمان را تعریف کند. مدیر مانند سایر افراد، در اثر ارتباط متقابل با محیط و دیگران، به ذهنیت و تصور از خود میرسد و این تصور را از طریق رفتارهای سازمانی و عملکرد شغلی، در دنیای پیرامون خود منتشر میکند.
به نظر شما، مدیریت در حال حاضر آسان یا دشوارتر از گذشته است؟ هر چند پاسخ به این پرسش، نیازمند بازتر شدن زوایای بیشتری از سوال است اما به نظر میرسد که ایفای نقش مدیریت به لحاظ گسترش نیازهای جوامع، وسعت ارتباطات، قلمرو و پیچیدگی اهداف، و وظایف سازمانها، گسترش پیچیدگی افکار و انتظارات کارکنان، و پیچیدگیِ استفاده از تجهیزات اطلاعات و ارتباطات، دشوارتر شده است،
خودشناسی به مدیران کمک میکند تا ویژگیها و خصوصیات خود، نقاط ضعف، قوت و توانمندیها، ترسها و نگرانیهای خود را بشناسند. خودشناسی و آگاهی از خویشتن به آنها میآموزد که در چه شرایطی تحت فشار روانی قرار میگیرند و در چه شرایطی میتوانند به شکل موثر و مطلوب رفتار نمایند. در ادبیات مدیریت، از مهارت خودشناسی به عنوان پیششرط بهداشت روانی و توانایی شناخت دیگران یاد شده است یعنی درک و بینش و آگاهی مدیر، موجب افزایشِ بهرهوری و بهبود در روابط عمومی مدیر میشود.
«آگاهی»، یک مفهومِ کلیدی در پیشرفت شغلی است و به عنوان ادراک درست و کامل افراد از خصوصیات خود و ویژگیهای محیطشان تعریف میشود. در نظریههای پیشرفت شغلی، پیش فرض آن است که خودشناسی برای پیشرفت در شغل و افزایش رضایت نیروهای انسانی ضروری است. در بیشتر الگوهای مدیریت، این اصل پذیرفته شده است که افزایش بینش نسبت به خود و محیط کاری، به موفقیت و کارایی بهتر میانجامد.
خودشناسی به عنوان صفت شخصیتی و مهارتی در تنظیم عملکرد افراد و کسب موفقیتِ مدیران نقش مهمی بازی میکند، در نتیجه انتخاب شخصیت مناسب میتواند عملکرد آتیِ نیروی انسانی را بهبود ببخشد و بر نگرش آنان نسبت به کارشان تاثیر بگذارد. هر اندازه میزان آگاهی مدیر و شناخت وی نسبت به خود افزایش یابد، تفکر منطقی و استفاده مناسب از استراتژیهای مدیریت در او افزایش خواهد یافت. از طرفی هر اندازه مدیر رفتار خود را با نیازهای نیروهای انسانی منطبق سازد، به همان اندازه در پیشبرد هدفهای سازمان، موثرتر خواهد بود.
برای موفقیت، خودشناسی، یک ابزار مطمئن است. آن را به دست آورید و به کار بگیرید؛
خودِ سازمانیتان را کشف کنید و از آن، برای تشخیص نقاط قوت و ضعف عملکردِ مدیریتیِ خود، استفاده کنید.