
چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
در بخش اول این مقاله، بر مبنای تجربه های شخصی، درس هایی را برای یادگیری زبان انگلیسی با شما در میان گذاشتم. نکته های عمومی که برای یادگیری زبان انگلیسی وجود دارد بارها در منابع مختلف تکرار شده اند؛ به همین دلیل، در این مجموعه درسها که در 3 قسمت ارایه شده است، با پرهیز از تکرار آن نکات، تجربه های زیسته من به روشی کاربردی ارایه شده است تا در شرایط عادی زندگی، برای هر کسی، در هر سنی، و با هر شرایطی، قابل استفاده باشد. تست خودارزیابی آمادگی فرد برای یادگیری زبان نیز در ارتباط با مرحله اول از مراحل این مدل، طراحی، و به صورت رایگان در اختیار اعضای پردیس توسعه انسانی، است. به شما توصیه میکنم تا پیش از ورود به این مقاله، بخش اول آن را در اینجا مطالعه کنید.
در این بخش، مراحل دوم و سوم ِ مدلِ پیشنهادی، ارایه شده است. توجه به این مراحل، قطار یادگیریِ شما را به بهترین نحو و با کمترین احتمال خطا، وارد ریل موفقیت خواهد کرد. برای این کار باید با دقت هر مرحله را مطالعه کنید؛ درباره آن بیندیشید؛ و تمرینهای آن را موبهمو اجرا کنید. برای بالا بردن شانس موفقیت خود، با مربی مرجع که از پیش میشناسید یا با مربیان مرجع ما در «پردیس توسعه انسانی» تماس بگیرید.
انگیزه، شوق و دلیل انجام کاری است اما مانند هر کوشش دیگری بهتر است بدون دلیل وارد این راه طولانی نشوید. «انگیزه»، بدون هدف، مانند این است که فردی برای راه رفتن انرژی دارد، اما مقصد و مسیر معینی پیش روی او نیست. چنین فردی ممکن است در یک روز، ساعتها راه برود اما چون هدف و مقصدی ندارد، نتواند تشخیص بدهد که به موفقیتی رسیده است یا نه؟ از سوی دیگر، هدف بدون انگیزه، مثل این است که بدانید باید به کدام سمت حرکت کنید یا چه فعالیتی انجام دهید اما دلیل و شوقی برای آن در خود احساس نکنید؛ در نتیجه هیچ اتفاقی نمی افتد!
مشخص است که برای شروع یادگیری زبان انگلیسی هدف خاصی در ذهن دارید اما این کافی نیست! داشتن هدف به شما کمک می کند که انگیزهتان در طول زمان را از دست ندهید و یا حتی آن را تقویت کنید. باور کنید که تنظیم هدف های روشن، واقع بینانه، و دست یافتنی، گام بزرگی به سوی موفقیت است. اگر خوب نگاه کنید، در کوشش های قبلی شخصیتان، یا در پیشنهاداتی که تاکنون موسسات آموزش زبان یا مربیتان به شما دادهاند، به اهمیت تنظیم دقیق هدف یادگیری، توجه نشده است و یا برای آن اهمیت زیادی قایل نشدهاند. برای هدفگذاریِ شروع به کاری که در آینده، صدها یا هزارها ساعت از وقت شما را خواهد گرفت، باید و منطقی است که چه مقدار وقت بگذارید؟ پاسخ به این سوال، بخشی از پیش بینی موفقیت یا عدم موفقیت شما در راه یادگیری زبان خارجی را در اختیار مربی مرجعِ شما می گذارد. پس تا از طی مسیر درست و علمی در تدوین هدف یادگیریتان اطمینان پیدا نکرده اید، هیچ گامی را به پیش بر ندارید.
تعیین هدف شاید کار آسانی به نظر برسد اما اگر در این تصور افراط کنید، باعث میشود هدفگذاری را سهل بگیرید و پایه کوششهای طاقتفرسای خود را بر ستون لرزانی قرار بدهید. برای اینکه در هدفگذاری برای یادگیری زبان خارجی دچار خطا نشوید، گامهای زیر را یک به یک و با دقت طی کنید.
گام یک. درباره هدف خود بیندیشید؛ مطالعه کنید؛ و نسخه اولیه هدف یا هدف هایی که برای یادگیری در نظر دارید را بر روی کاغذ یا گوشی همراه خود بنویسید.
گام دو. با کسانی که می شناسید و اطلاع دارید که در یادگیری زبان انگلیسی پیشرفت داشتهاند، درباره هدف هایشان گفتگو کنید. شاید تعداد آنها زیاد نباشد، پس بهتر است با واسطه دوستان یا اقوامتان، افراد بیشتری را شناسایی کنید تا به حدود 10 نفر از افرادی با این ویژگی برسید. گفتگوها میتواند به صورتهای حضوری، تلفنی، و یا مجازی باشد. از طریق ارتباطات غیرحضوری، ممکن است به کسانی دسترسی پیدا کنید که در محیط جغرافیایی زندگی شما به سر نمیبرند و امکان دسترسی فیزیکی به آنها را ندارید. هدفهایی که آنها در آغاز از یادگیری زبان داشتهاند؛ تغییراتی که در طول دوره آموزشی خود در هدفها ایجاد کردهاند؛ دلیل آن تغییرات؛ و نحوه ارزیابی از میزان موفقیت در دسترسی به هدف هایشان را بپرسید و یادداشت کنید. سپس نقاط اشتراک و افتراق هدف های دیگران از یادگیری زبان را پیدا کنید. ببینید هدف های دیگران در چه نقاطی با هدف های اولیه شما همپوشانی و در چه نقاطی، تفاوت دارد. درحالیکه پیدا شدن تفاوتها در این مقایسه امری کاملاٌ بدیهی است، درباره دلیل تفاوتها بیندیشید.
گام سه. با توجه به آنچه در گام دو به دست آوردید، هدف هایی که در گام یک برای خودتان نوشته بودید را با دقت مرور و بازنویسی کنید. هدف ها را به دو دسته هدف های بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم کنید. هر هدف کوتاه مدت، هدف جزییتر از هدف بلند مدت است که برای آن به وقت و انرژی و کوشش کمتری نیاز دارید. هدف های بلند و کوتاه مدت به هم مرتبطاند و با هم نسبت دارند. یعنی هر هدف بلند مدت شامل بیش از یک هدف کوتاه مدت است. به عبارت دیگر، هیچ هدف کوتاه مدتی ندارید که به هدف بلند مدتی مرتبط نباشد و هیچ هدف بلند مدتی ندارید که ذیل آن دو یا بیش از دو هدف کوتاه مدت وجود نداشته باشد.
به هدف های خود شکل گرافیکی بدهید که تصویر کلی و نیز جزییات آن، آسانتر در ذهن شما قرار بگیرد. نمونه ای از چنین هدف هایی را در این ببینید.
گام چهار. هدف های ویرایش شده و چارچوب آن شامل هدف های بلند و کوتاه مدت را در اختیار دوست یا همکار قابل اعتمادی که بتواند هدف های شما را نقد کند، قرار دهید. از او بخواهید که محتوا، نظم، و ارتباط هدف ها با یکدیگر را ارزیابی کنند و نتیجه را در اختیار شما قرار دهد.
گام پنج. هدف های خود را پیش رو قرار دهید. با دقت آنها را یک به یک بخوانید و درباره آن بیندیشید و اطمینان پیدا کنید که به روشنی و دقت آنها را می فهمید و نسبت به آنها حس دارید. اگر این اطمینان را دارید که مسیر را به درستی طی کرده اید و هدف هایی که پیش رو دارید نسخه تکمیل و ارتقا یافته هدف های تردیدآمیز و کلی اولیهتان است یعنی اجازه دارید که با اطمینان به مرحله بعدی وارد شوید.
خب! حالا وقت آن است که برنامه خود را برای اقدام تنظیم کنید. هدف هایی که به خوبی تهیه شده و برای آنها وقت گذاشته اید، شرایط لازم را دارند تا با یک برنامه ریزی اصولی و دقیق، وارد مرحله اجرا شوند. برای این کار، گامهای زیر را در نظر بگیرید و با دقت کافی اجرا کنید.
گام یک. به خود بگویید که: “برای رسیدن به هدفهایم، هر چه در توان دارم، «عَرضه» خواهم کرد“. اینجا همان جایی است که می خواهیم «عُرضه» خود را نشان دهیم! با خودتان قرار بگذارید؛ دست خودتان را بگیرید و به موقع سر قرار بروید؛ بنشینید و به خودتان خیلی خوب نگاه کنید؛ سپس با خودتان وارد گفتگو شوید. شما حالا درباره انگیزه و هدف هایی که برای یادگیری زبان انگلیسی دارید با اطمینان مواجه می شوید و این بدان معنی است که تا اینجا گام بلندی را برداشته اید: گامی که بسیاری از کسانی که قصد یادگیری زبان خارجی دارند آن را نادیده می گیرند و این، یکی از اصلی ترین دلایل شکست کوشش هایی است که آنها در این مسیر انجام می دهند.
هیچ کس بهتر و نزدیک تر از شما به واقعیت های زندگی شما نیست. حتی برای کارهای معمولی هم نمی توان زندگی و جریان آن را نادیده گرفت. پس خوب به شرایط خود نگاه کنید: برای رسیدن به هدف هایتان، چه قدر وقت دارید؟ برای تحقق هدفتان، از چه مقدار پول و پشتیبانی مالی برخوردارید؟ آیا در محل اقامتتان به زیرساخت هایی مانند لپتاپ، اینترنت، و لوازم جانبی کامپیوتر دسترسی دارید؟ اگر انتخاب کنید که برای برخی بخش ها، به کلاس تخصصی زبان بروید یا معلم خصوصی داشته باشید، آیا در محل زندگی شما این امکان وجود دارد؟
یک کاغذ بردارید یا به کمک اپهای برنامه ریزی گوشی هوشمندتان، فهرستی از امکانات و منابعی که احتمالاً به آن نیاز خواهید داشت را به شکل جدول و در ستون دوم از راست بنویسید. در ستون سوم با عددی بین 1 تا 10 مشخص کنید که چه قدر به هر یک از موارد این فهرست، نیاز دارید یا موفقیت خود را بدان وابسته می دانید (1 کمترین و 10 بیشترین میزان وابستگی)؟ برای مثال در صورتِ نداشتنِ سیستم کامپیوتری مناسب بیشتر آسیب می بینید، یا اگر مکان مناسب برای مطالعه نداشته باشید؟ در ستون چهارم تعیین کنید که تا چه اندازه می توانید روی تصاحب و استفاده از هر مورد، حساب باز کنید (1 کمترین و 10 بیشترین میزان دسترسی)؟ برای مثال ممکن است به لپتاپی دسترسی داشته باشید که در 50% مواقع در اختیار شما است و در بقیه زمانها باید در اختیار فرد دیگری باشد. سرانجام در ستون پنجم یا ستون آخر، مشخص کنید که اگر امکان دسترسی به منبع یا تجهیزات برای شما مقدور نیست، آیا جایگزین قابل دسترسی برای آن وجود دارد؟
این جدول، نقش راهنمای مهمی را در برنامه ریزی واقعنگرانه شما بازی خواهد کرد: آن را به خوبی و به آسانی در دسترس نگهدارید. یک نمونه پیشنهادی از جدول ارزیابی ملزومات و شرایط اجرا را در زیر مشاهده می کنید.
گام دو. دستاورد گام یک، جدولی از ملزومات بود که آن را برای تحقق هدف های خود تهیه کردید. در گام دوم، بر روی این سوال تمرکز کنید که برای پیش رفتن در مسیر هدف، باید چه کنید؟ منظور این است که برای تحقق هر هدف جزیی، به چه کارهایی نیاز است؟ سه کار اصلی که همه فراگیران در این مرحله باید انجام دهند عبارت است از: 1) تهیه منابع معتبر، 2) دسترسی به مرجعی برای رفع اشکال، 3) داشتن برنامه روزانه مطالعه.
گام سه. دست به کار شوید. زمان عمل فرارسیده است! همیشه در این مرحله به یاد این مصرع از شعر فردوسی می افتم که: دو صد گفته چون نیم کردار نیست!
بنا را بر این می گذاریم که هدف ها با دقت تهیه و برنامه دقیقاً با توجه به شرایط زندگی شما تنظیم شده است. در این صورت نباید در عمل، یعنی وقتی اجرای برنامه یادگیری زبان را شروع می کنید، مشکلی پیش بیاید. با وجود این، یادمان نمی رود که زندگی فراز و فرودهای خود را دارد و همیشه در بر یک پاشنه نمی چرخد. اگر گاهی به هر دلیل یا اتفاق غیرمنتظره ای، برنامه در مرحله اجرا نیازمند اصلاح و تغییر بود، سخت نگیرید؛ اصلاح برنامه را انجام بدهید اما در هر حال یادتان باشد که تغییر بیش از 30 درصد در اجرای برنامه، باید شما را در صرف وقت و دقت کافی در مراحل قبلی با تردید مواجه کند. اگر تغییرات در بازه های هفتگی و ماهانه به بیش از 30 درصد رسید، باید دست از کار بکشید؛ برگردید؛ و به انگیزه ها، هدف ها و برنامه خود از نو نگاه کنید.
در شرایط عادی، 10 نکته زیر در مرحله اجرا، برای یادگیری پایدار، موثر خواهد بود: