چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
نه فقط محققان جوان، که گاهی پژوهشگرانِ با تجربه نیز در مواجهه با ویژگیهای ممتاز اقدامپژوهی، دچار سردرگمی و در نتیجه خطا میشوند. این موضوع، ناشی از ضعف علمی یا کاستی در تواناییهای آنان نیست زیرا اقدامپژوهی در روششناسی و در روش با همه روشهای دیگر تحقیق در علوم اجتماعی متفاوت و دارای پیچیدگیهای اختصاصی است. از سوی دیگر پژوهشگران ابتدا برخورد سادهای با اقدامپژوهی دارند اما تا بهطور مستقیم آن را تجربه نکنند، به ظرافتهای آن پی نمیبرند.
در این مقاله، بدون ورود به مباحث نظری، تفاوت اقدامپژوهی با سایر روشهای تحقیق مرور شده است، و سپس در چارچوب چرخه اقدامپژوهی، 5 سوال مهم و دشوار که پاسخ به آنها بر تاریکیهایِ شناخت این روش تحقیق، روشنی میافکند، طرح شده و پاسخ داده شده است.
برای یادگیری روش های تحقیق به روایت تازه که در منابع دیگر نظیر آن را کمتر خواهید یافت، با «پردیس توسعه انسانی» همراه باشید.
اگر روششناسی تحقیق را بدانید به خوبی این نکته را دریافتهاید که روشهای مختلفی برای انجام کار پژوهش وجود دارد: بعضی از روشها در برخی از زمینههای خاص مفیدترند. اما در عین حال در همه روشهای پژوهشی به برخی فرایندها و روندهای مشترکی نیز بر میخوریم که امری طبیعی است.
پژوهشها را اغلب به 3 دسته تقسیم کردهاند: پژوهش نظری، پژوهش ارزشیابی، و اقدامپژوهی. این تقسیم بندی، که مورد پذیرش برخی صاحبنظران مطرح دنیا است جایگاه و اهمیت «اقدامپژوهی» را نشان میدهد.
پژوهش نظری: تفسیر و شرح رویدادها بدون هیچگونه داوری درباره رویداد
پژوهش ارزشیابی: داوری رویدادها و تبیین و تفسیر آن
پژوهش اقدامپژوهی: توصیف و تفسیر و تبیین رویدادها بهعلاوه تلاش برای تغییراتی در راستای بهترشدن آنها.
از نگاه ما، تفاوت اصلی اقدامپژوهی با سایر روش ها، «هدف» آن است که در اقدامپژوهی عبارت از پیشرفت و بهبود کار کسی است که دست به تحقیق زده است. علاوه بر این، سوگیریِ این روش پژوهش، «اقدام» یا دست زدن به عمل برای حل مسئله است.
بیایید جور دیگری به اقدامپژوهی نگاه کنیم! برای شروع، خوب است بدانید که اقدامپژوهی را بیشتر از همه به مارپیچی تشبیه کردهاند که هرگز به نقطه پایانی نمیرسد. چرا؟ چون این عقیده وجود دارد که مسایل موجود در محیطهای واقعی زندگی و کار هیچ گاه پایان نمیپذیرند: تا در کار و زندگی خود با مسئله رو به رو هستیم، تحقیق ما به روش اقدامپژوهی جریان دارد. منظور از مسئله، ممکن است ابهام در پاسخ به این سوال باشد که: “چگونه میتوانم کارم را رونق بدهم یا در کارم پیشرفت کنم”؟
منظور از چرخه اقدامپژوهی، نقشهای کاربردی است که مراحلی که در اقدامپژوهی طی میکنیم را توصیف میکند. برای طی کردن این مراحل باید:
در مولفههای این چرخه، دستِ کم پنج سوال کلیدی به ذهن شما خواهد رسید که در زیر به آنها پاسخ میدهیم:
مثل بسیاری از روشهای دیگر تحقیق، اقدامپژوهی هم از یافتن مسئله شروع میشود. تفاوت آنها این است که در سایر روشهای تحقیق به دنبالِ یافتن زوایای مسئله و توصیف ویژگیها و تببین دلایل بروز مسئله هستیم اما در اقدامپژوهی میخواهیم مسئله را به درستی بشناسیم و به طور کامل حل کنیم.
برای این کار لازم نیست به دنبالِ یافتنِ مسئله، به منابع علمی سر بزنیم و آخرین تحقیقات را مرور کنیم تا خلاءهای پژوهشی را دریابیم یا لزومی ندارد که سر نخِ مسئله را با پرس و جوهای محیطی و مصاحبههای اکتشافی از دیگران بپرسیم. در اقدامپژوهی، مسئله را در نزدیکترین نقطه به زندگی و کار از طریقِ تامل در وظایف و محیط سازمانی یا شغلی خود، پیدا میکنیم. به همین دلیل گفته شده است که در قلب اقدامپژوهی «من» قرار دارد. منظور از «من» اقدام پژوه یا کسی است که مسئله از کار و محیط کار او برخاسته است.
راهحلهای فرضی را بهتر از همه شخصِ اقدامپژوه پیدا میکند. به عبارت دیگر، چون مسئله تحقیق، مسئله اقدام پژوه است، و از جایی برداشته نشده است یا از منبع علمی و نظریهها، اقتباس نشده است، پس این انتظار طبیعی است فردی که به نسبت بقیه افراد، به مسئله نزدیکتر است، بتواند بهتر از دیگران راهحلهای فرضی آن را نیز بداند.
با وجود این، اقدام پژوه در تایید نهایی راهحلهای فرضی تنها نیست. در این راه اقدام پژوه میتواند از مشورتِ همکاران خود که دارای وظایف مشابه یا تقریبا مشابه هستند نیز کمک بگیرد. یا از همکاری دوستان نقادِ خود بهره ببرد. دوستان نقاد کسانیاند که فرایند کار و مسیری که محقق طی میکند را ارزیابی میکنند و نتایج ارزیابی را برای پیشگیری از خطا در ادامه راه، در اختیار او قرار میدهند.
پاسخ مثبت است: باید راهحلهای فرضی را اجرا کنیم اما لازم نیست همه راهحلها اجرا شوند، بلکه از میان راهحلها، به کمک دوستان نقاد و همکاران خود، یک راه که مطمئنترینِ آنها برای حل مسئله است را انتخاب کنید. اقدامپژوهی تحقیقی است که هدف آن فقط ایجاد، حفظ، و ذخیره اطلاعات نیست. در حقیقت، مهمتر از حفظ و ذخیره اطلاعات، این است که اطلاعاتی که به دست آوردهایم چه قدر در روشن شدن ماهیت و ابعاد مسئله و حل آن، به ما کمک میکند؟
پس ارزش اطلاعات در اقدامپژوهی، برخلاف بسیاری از روشهای تحقیق، به تناسب و انطباق با یافتههای تحقیقات قبلی وابسته نیست. ارزش اطلاعاتِ اقدامپژوهی بستگی به میزان تاثیر آن بر حل مسئله دارد.
با تعیین شاخص ارزشمندی در ایفای نقش برای حل مسئله تحقیق، نباید این نتیجه را گرفت که ایجاد و حفظ و ذخیره سازی اطلاعات در اقدامپژوهی بیاهمیت است. شما باید از تصمیم خود برای انتخاب راهی که برای حل مسئله در نظر گرفتهاید، دفاع کنید. در این صورت به اطلاعات منظمی نیاز دارید که بتوانید در اختیار دیگران قرار دهید. علاوه بر این، شما میتوانید به سایر افرادی که در سازمان شما و یا سایر سازمانها، دارای شغل مشابه شما هستند و ممکن است با مشکل مشابهی رو به رو باشند از طریق انتشار گزارش اقدامپژوهی خود کمک کنید.
توضیح تکمیلی درباره سوال سه
کنترل اقدامهایی که برای حل مسئله انجام میدهید، باید به تولید اطلاعاتی منحصر شود که برای توصیف اقدام شما سودمند باشد. انواع توصیفها و گزارشها درباره اقدامات شامل موارد زیر میشوند:
1.گزارش واقعی: توصیفات برگرفته از گزارش جلسات، مذاکرات، مجلات، و یا خلاصه داده های مصاحبه و پرسشنامهها.
2.گزارشهای شخصی: توصیفات برگرفته از گزارشهای شخصی استخراج شده از روزنامهها یا تفکرات و مشاهدات شخصی
3.گزارشهای تخیلی: توصیفات برگرفته از گزارشهای تخلیلی که در قالب متن نوشته؛ یا هویت واقعی شخصیتهای آن بهصورت غیرواقعی، نقل شده باشد.
در تحقیقات کمی، شما با در نظر گرفتن درصدی از خطا، فرض میکنید که به حل مسئله در قالب آزمون فرضیه دست یافتهاید. در تحقیق کیفی نیز شما به سوالی که در ذهنتان شکل گرفته است پاسخ میدهید. شما این کار را بر اساس تفسیری که بر روی اطلاعات بهدست آمده ارایه میدهید به انجام میرسانید. در این دو حالت، تحقیق به پایان میرسد و پس از آن گزارش میشود.
در اقدامپژوهی، تحقیق وقتی به پایان میرسد که محقق به حل مسئله دست یافته باشد و این موضوع، توسط همکاران یا دوستان نقاد به تایید رسیده باشد. به عبارت دیگر، یافتن پاسخی برای مسئله، محدود به تحلیل آماری و یا تفسیر نمیشود بلکه در واقعیت و در عمل باید پیاده شود.
اگر در نتیجه اقدامپژوهی، راه حلی را یافتیم و در عمل، موفق به حل مسئله نشدیم، یا باید آن را رها کنیم که در این صورت، مسئله حل نشده باقی خواهد ماند؛ و یا راهحلهای بعدی را امتحان کنیم و آن قدر این کار را ادامه دهیم تا به نتیجه، یعنی حل مسئله برسیم. رها کردن کار پس از یک یا چند مرحله تلاش برای حل مسئله، حامل ارزش تجربی برای محقق و احتمالا دیگران است اما در عمل اقدامپژوهی به معنی واقعی خود انجام نشده است.
بعد از اتمام پژوهش، موضوعی که بسیار مهم است همگانی کردن آن است. از این طریق ما باید به دنبال این موضوع باشیم که از نظرات و دیدگاه کسانی که گزارش اقدامپژوهیِ ما را خواهند خواند بهره بگیریم تا گزارش خود را تکمیل کنیم یا اگر نیاز به اصلاح داشت، آن را بهبود ببخشیم.
عمومیت بخشیدنِ نتایج اقدامپژوهی، معادلِ «تعمیم»، چنان که در تحقیقات کمّی انجام میشود، نیست. عمومیت بخشی در اینجا، محدود به انتشار یافتهها در مجله یا ارائه در یک همایش نمیشود، بلکه به معنای سهیم کردن دیگران و همکاران در یافتههای تحقیق و دریافت برداشتها و نقطهنظرات آنان است.
در این مقاله با مفاهیم تکرار شده در منابع درباره تعریف اقدامپژوهی رو به رو نشدید. در اینجا کوشیدیم با نگاهی تازه، برخی از ظرایف و نکات مطرح نشده اقدام پژوهی برای دانشجویان و برای پژوهشگرانی که قصد ورود به درک عمیقتری از روشهای تحقیق دارند را مطرح کنیم. سوالات 5 گانه و پاسخهای آنها را فقط در چارچوب چرخه اقدامپژوهی مورد نظر قرار بدهید. فهمِ این چرخه، محورِ درک اقدامپژوهی است.