چگونه میتوانیم از علم آیندهپژوهی، برای ساختن آینده خود استفاده کنیم؟
شاید شما هم به این موضوع فکر کرده باشید که چه الزامی وجود دارد که برنامههای آموزشی ما استاندارد و طبق اصول معین و قاعدههای خاصی اجرا شوند؛ چرا نمیتوانیم یک برنامه خاص را بر اساس برداشتهای ذهنی و فرهنگ سازمانی شرکتمان طراحی و اجرا کنیم؟
در دنیایی که بهطور مکرر از تفاوتها و بدیع بودن برنامههای آموزشی نسبت به یکدیگر و شخصیسازی آنها بحث میشود، لزوم فرایند استانداردسازی چه هست؟ آيا تدوين استانداردها و اصرار بر رعايت آنها، تضمين كيفيت آموزش را در پی خواهد داشت؟ اینها سوالاتی هستند که ممکن است در ذهن کنکاشگر شما ایجاد شده باشد اما درباره ارائه یک پاسخ قابل اعتماد به آن تردید داشته باشید.
از دیدگاه پردیس توسعه انسانی، استانداردسازی مانعی بر سر راه خلاقیت و منحصربه فرد بودن یک برنامه نیست؛ بلکه با استاندارد کردن آموزش و منابع دانشیِ برنامه، میتوان کیفیت هر دوره آموزشی را تضمین کرد. استانداردسازی میتواند به ما در جهت ایجاد نظم، یکنواخت نمودن، حفط توازن و تعادل، کمک به مقرراتگرایی، اعتباربخشی، ایجاد اعتماد و اطمینان، تسهیل ارتباطات و در نهایت ارتقای کیفیت هر دورهای برای بهبود عملکرد یا توسعه شایستگیهای نیروهای انسانی در آموزشهای صنعتی کمک کند.
استاندارد در لغت به معني پرچم و نشانه است و در اصطلاح «براي يك دست كردن وضعيت به كار ميرود» (لویا و بولی، 1999). از نظر گوليكسون استاندارد اصلي است كه از سوي كساني كه مشغول يك كار هستند پذيرفته شده است و در صورت تأمين، باعث تقويت كيفيت و ارتقاي شاخصهاي كيفي يك عمل میشود.
از آنجا كه ادامه فعاليت، و قرار گرفتن در يك مسير دایمي پيشرفت راهبرد اصلي همه شرکتها و سازمانها است، آموزش، راه آزمايش شده اطمينانبخشي به شمار ميآيد. آموزش صنعتي فرايند تسهيل يادگيري دانش، مهارت و تواناييهاي جديد منابع انساني بخش صنعت به منظور حفظ و در صورت امكان بهبود سطح كارآمدي شغلي در شرايط به شدت رقابتي امروز است.
صنعت بستر مناسبی برای پیشگامی در استانداردسازی آموزشهای سازمانی است زیرا طراحی و تولیدات مهندسی با استاندارد و قواعد معین در آمیخته است. در چنین بستری، استانداردهاي آموزشي را ميتوان به دو دسته استانداردهاي عمومي و استانداردهاي اختصاصي تقسيم كرد.
استانداردهاي عمومي در آموزشهای صنعتی شباهت زیادی با سایر بخشهای تولیدی و خدماتی دارد. برای مثال منطقی است که «آموزش براي همگان» در سطح نیروهای انسانی سطح عملیاتی، و «سواد اتوماسیون اداری» در سطح کارکنان اداری-اجرایی بخش صنعت را بهعنوان یک استاندارد برای همه انواع آموزش بپذیریم.
رایجترین استانداردهای عمومی و جهانی آموزش سازمانی، مربوط به ISO (International Organization for Standardization) است که در سال 1947 میلادی تاسیس شده است. نمونهای از اقداماتی که برای استانداردسازی جهانی آموزش انجام داده است را در اینجا ببینید. سازمان کار جهانی ILO (International Labor Organization) نیز به طور مستمر اقداماتی برای استانداردسازی آموزشهای سازمانی انجام میدهد که بخش صنعت را نیز پوشش میدهد. برای نمونه به آدرسی که در فهرست منابع این مقاله ارائه شده است مراجعه کنید.
هرچند تعیین استانداردهای عمومی بخش صنعت چندان دشوار نیست اما در موضوع استانداردهای اختصاصی آن به مشکل بر میخوریم! بحث اصلي بر سر استانداردهاي اختصاصی از آنجا آغاز ميشود كه اين استانداردها در درجه نخست متأثر از ويژگيهاي نوع صنعت و مختصات آن است. علاوه بر این، استانداردهای آموزشهای صنعتی از متغیرهای زیر متاثر میشود:
استانداردهای اختصاصی در آموزشهای صنعتی بر اساس: 1) سیاستها و قوانین هر کشور، 2) هر بخش از صنعت، و 3) هر حوزه تخصصی در یک بخش صنعتی، تنظیم و مبنای طراحی، اجرا، و نظارت و کنترل بر این نوع آموزشها قرار میگیرد.
بعد از اینکه با مفهوم استاندارد آشنا شدید، خوب است بدانیم که لزوم این استانداردسازی دانش در چیست؟
استانداردسازي منابع دانشي در آموزش در درجه نخست با هدف دسترسي به نتايج تقريباً يكسان از برنامه آموزشي براي همه فراگيران صورت ميگيرد.
در واقع استانداردسازی دانش در صنعت به مدیران و دستاندرکاران برنامه آموزشی کمک میکند که:
در این مقاله در کنار هم آموختیم که:
Gullickson, A.) 2003(. The student Evaluation standards. Thousands oak, California, Corwin press.
Laya, T and Boli, J.) 1999(. Standardization in the world policy. Stanford, Stanford University press
O`Brien, J. )2003(. “Evaluating performance in uncertain condition”, Educational Evaluation Journal, Vol. 32 (1).